بیوگرافی پیام بهرام پور بنیانگذار مجموعه آموزشی بیش از یک نفر (۱+)

محمد پیام بهرام پور

بیوگرافی نوعی سبک در ادبیات است که هدفش شرح و توصیف بخشی از زندگی یک فرد می باشد. در این نوع سبک نوشتاری سعی می شود ابعادی آموزنده یا انگیزه‌بخش از زندگی یک فرد بیان شود. بیشتر زندگی نامه ها بر اساس یادداشت ها و سخنان شخصی یک فرد بوده و به فهرست کردن اطلاعات در مورد یک شخص مانند محل تولد، سالروز تولد و تاریخ رخدادها محدود نمی‌شود بلکه معمولا به مشکلات، شادی ها و فراز و فرودهای زندگی آن شخص می پردازد.

شما با خواندن بیوگرافی احساس می کنید که خود آن فرد در مقابل شما نشسته و تمام پیچ و خم های زندگی خود را برای شما تعریف می کند. ما در این مجموعه مقالات در ایران فاندر سعی می کنیم کارآفرینان موفق ایرانی را معرفی و خلاصه ای از زندگینامه آنها را برای شما بازگو کنیم.

شاید هر سری انتخاب یک فاندر موفق ایرانى براى ما یکى از سخت ترین کارها باشد اما مفتخریم تا اعلام کنیم که پیام بهرام پور عزیز برای الگو گرفتن، یکی از انتخاب های ما خواهد بود. هر کس که پیام را چه از دور و چه از نزدیک بشناسد، مى داند که شعار او این است: «امروز کارهایی را انجام می دهم که دیگران حاضر نیستند انجام دهند، تا فردا کارهایی را انجام دهم که دیگران قادر نیستند انجام دهند»

او یک هدف بزرگ در زندگی خود دارد و آن این است که در سیستم آموزشی کشور تحولی شگرف ایجاد کند. پس برای آشنا شدن با محمدپیام بهرامپور، کارآفرین موفق در حوزه فن بیان و مهارت های ارتباطی با ما همراه باشید.

او سختی های طاقت فرسای زیادی برای اصلاح طرز نگرش مخاطبان خود در ابعاد مختلف زندگی و همچنین ایجاد تغییرات مثبت در سبک آموزشی کشور کشیده است، از این رو ما به او لقب «استاد تغییر» را می دهیم. رسالت ما در ایران فاندر این است که دلیل عدم موفقیت هیچ فردى در کسب و کار اینترنتی به علت نبود دانش نباشد. کاش ما راهبرانی شبیه محمدپیام بهرام پور را در کشور بیشتر داشته باشیم و همیشه برای ترویج مسیر درست، از کارآفرینان نوپا حمایت و پشتیبانی کنیم.

شرح مختصر
محمد پیام بهرام پور
متولد : ۱۳۷۱/۱۰/۱۵
محل تولد: جنوب تهران، محله امیریه، نزدیک راه آهن
شغل مادر : خانه دار
شغل پدر : بازنشسته اداره ابلاغ دادگستری
وضعیت : متاهل
نام همسر: نادیا پوروقار
خانواده : پیام آخرین فرزند خانواده و ۸ سال کوچکتر از فرزند قبلی

زندگی نامه پیام بهرام پور | ویکی پدیا
محمدپیام بهرامپور کیست؟

از دوران مدرسه خاطره ای که می توان از آقای پیام بهرام پور ذکر کرد این است که اول ابتدایی بچه ها را می زده ولی بعد از اول ابتدایی می فهمد که نباید این کار را بکند. پیام دلیل این کار را این می داند که خیلی با برادرش سر و کله هم میزدند و فکر میکرد این یک روند یا وسیله ارتباطی می باشد ولی کمی که بزرگتر و اجتماعی می شود، می فهمد که لزوما این طور نیست و دیگر دعوا نمی کند ولی همیشه شر بوده است.

به اعتقاد پیام، تلخی دوران مدرسه، نابرابری های موجود در این فضای آموزشی می باشد. مادر یکی ار همکلاسی های پیام به نام امید همیشه کاردستی خوشگل درست می کرد و تکلیف های عالی انجام می داد که همه آنها قاب شده و به دیوار مدرسه زده می شد. امید عزیز دل بود ولی دانش آموزانی که مادرشان بی سواد بودند، سهمی از این تشویق ها نداشتند و این به نظر پیام یعنی نابرابری و بدترین اتفاق ممکن که در سیستم آموزشی ایران به وفور دیده می شود.

پیام هیچوقت درس را دوست نداشت. اول ابتدایی که همه ذوق و شوق داشتند مدرسه بروند و درس بخوانند، از همان ابتدا می گفت که دوست ندارد به مدرسه برود. با اینکه مخالف مدرسه رفتن بود ولی تا دوران راهنمایی درس خوان بود ولی بعد از این دوران دیگر درس نمی خواند، تنها درسی که دوست داشت، علوم بود به خاطر اینکه درس های ستاره شناسی داشت و پیام هم ستاره شناسی را خیلی دوست داشت وگرنه به درس علوم هم علاقه چندانی نداشت.

دوستان پیام همیشه منفی ترین و به قول معلم، اُم فساد ترین آدم ها بودند و خودش هم ترین این افراد بود. آنها فوق العاده شر بودند، اذیت می کردند، همه جا را به هم می ریختند و همچنین بد دهن هم بودند؛ با اینکه به قیافه پیام اصلا نمیخورد که چنین بچه ای باشد چون به قول خیلی از افراد، قیافه پیام خیلی اُسکول و درس خوان بود. دعوا اصلا کار مورد علاقه پیام نبود، بخاطر اینکه همیشه کتک می خورد و هیچ وقت هم دعوا را علاج کار نمی دانست چون یاد گرفته بود که خیلی وقت ها می شود بدون دخالت بدن، کار خودت را راه بیندازی یعنی اگر میخواهی یک نفر را ادب کنی، لازم نیست او را بزنی! با دو تا جمله هم می توانی او را خرد کنی و واقعاً هم پیام خوب مسخره می کرد و می توانست به راحتی از عهده کار مسخره کردن افراد بر بیاید.

پیام بهرام پور چهارم ابتدایی بود که برای تولدش، یک تلسکوپ معمولی می خرند که آن زمان ۱۰ هزار تومان بود و چیز خیلی گران و عجیب غریبی نبود. پیام با آن تلسکوپ فقط به آسمان نگاه می کرد و نمی توانست چیزی را ببیند. یک روز او را به رصدخانه می برند و او به ماه و ستاره ها علاقمند می شود. با اینکه درس پیام خوب نبود ولی علاقه زیادی به خواندن کتاب و به ویژه کتاب های ستاره شناسی داشت. آنقدر در مورد ستاره شناسی اطلاعات کسب کرده بود که معلم این درس را کلافه می کرد؛ از بس که همه ی سوالات را خوب جواب می داد و از این دانش آموزان اعصاب خورد کن بود که هی می گفتند: من بلد هستم، من بلد هستم.

در دوران راهنمایی با مخالفت خانواده برای خواندن کتاب های ستاره شناسی مواجه می شود چون خانواده معتقد بودند که پیام باید درس بخواند و به مدرسه تیزهوشان برود. حتی نمی گذاشتند او به کلاس های ستاره شناسی برود و تلسکوپ او را جمع کرده بودند تا همه فکر و حواس پیام در درس خواندن متمرکز شود ولی پیام همیشه از آخر، اول بود. در دوران راهنمایی معلم می گفت هر کس تحقیقی انجام دهد ۰٫۵ نمره به نمره اش اضافه می کند. پیام هیچوقت این کار را برای خودش انجام نمی داد ولی برای بچه های دیگر این کار تحقیق را انجام می داد و در ازای آن از آنها پول می گرفت. مدرسه ای که پیام در آن درس می خواند با اینکه خود خانواده او در سطح متوسط یا فقیر بودند ولی بقیه بچه ها خانواده پولداری داشتند و خیلی راحت به خاطر تحقیقی که پیام انجام می داد، به او پول زیادی می دادند.

کار جدی پیام بهرام پور در حوزه ستاره شناسی از دوران دبیرستان شروع شد. او در این دوران کار تایپ می کرد، تورهای ستاره شناسی می برد و در رصد خانه بعنوان مدرس و کارشناس کار می کرد. مقالاتی را برای مجلات می نوشت و از این راه کسب درآمد می کرد. با اینکه درآمد پیام زیاد نبود ولی نسبت به بچه های هم سن و سال خودش یا حتی بچه های پولدار، پول زیادی داشت و این خیلی حس خوبی بود که او می توانست در مدرسه هر چه را که اراده کند، بخرد.

برخلاف باور همگان که خنگول ها وارد رشته انسانی می شوند، پیام رشته انسانی را انتخاب کرد چون علاقه ای به مهندسی یا دکتری نداشت. پیام شخصیت جالبی داشت و در ۱۷ سالگی ۲ کتاب در زمینه ستاره شناسی نوشته بود و حتی در این زمینه سخنرانی می کرد. حتی زمانی که مدرسه را به گند می کشید و رابطه اش با معلمان و مسئولین مدرسه خراب می شد، آنها را به سخنرانی های خودش دعوت می کرد و آنها متعحب می شدند وقتی می دیدند پیام برای ۱۰۰ نفر صحبت می کند. معلم ها از این کار پیام هنگ می کردند که کلاس آنها را به گند می کشد و مسخره می کند، حالا این گونه با آرامش جلوی این همه آدم صحبت می کند.

پیام نمی خواست ستاره شناس شود! او با اینکه کارشناس اصلی بزرگترین رصدخانه عمومی کشور بود و آینده شغلی تضمین شده ای داشت و حتی کلاس های خصوصی گران قیمتی هم برگزار می کرد اما این حوزه مورد علاقه پیام نبود زیرا نهایتاً کسی می شد مثل آلبرت انیشتن! برخلاف باور همگان که فکر می کردند پیام بهرام پور فیزیک و بعد هم اختر فیزیک و کیهان شناسی خواهد خواند، پیام علوم انسانی را انتخاب کرد. به همه گفته بود که می خواهد حقوق بخواند ولی خودش میدانست که دوست دارد علوم اجتماعی یا فلسفه تعلیم و تربیت بخواند. با این که سال های قبل خیلی از افراد با رتبه ۵ هزار توانسته بودند در این رشته ها وارد دانشگاه تهران شوند ولی پیام با رتبه ۲۳۰۰ در دانشگاه خوارزمی کرج در رشته تکنولوژی آموزشی قبول می شود.

به اعتقاد پیام کلاً محیط دانشگاهی ایران یک محیط بی سوادی است و افراد می توانند بی سوادی خودشان را در آن محیط نشان بدهند، مخصوصاً که الان پیام تجربه تحصیل در خارج از کشور را دارد، این جمله را با قاطعیت کامل بیان می کند.

قبل از رفتن به دانشگاه او معتقد بود که دانشگاه می تواند آدم را متحول کند ولی بعد از ورد به دانشگاه، متوجه شد اوضاع دانشگاه خیلی بدتر است! لااقل معلم های مدرسه قبل از درس دادن، مطالعه ای می کردند ولی اساتید دانشگاه حتی خودشان درک درستی از چیزی که تدریس می کنند، ندارند. پیام بهرام پور از همان ترم اول می فهمد که خودش باید آستین هایش را بالا بزند و خودش باید مطالعه کند وگرنه چیزی نمی تواند از دانشگاه یاد بگیرد. او واقعاً به خاطر این تصمیمی که گرفته، از خودش ممنون است.

ترم اول دانشگاه بود که متوجه می شود که از جمع ۴۰ نفری، فقط او و یک نفر دیگر این رشته را با علاقه انتخاب کرده اند؛ بقیه چون روانشناسی قبول نشده بودند، وارد این رشته شده اند. تقریباً سر همه کلاس ها با لپ تاپ خودش کارهای مطالعاتی انجام می داد یا در اینترنت بود و یا داشت کتاب می خواند چون میدانست اینجا اتفاقی نخواهد افتاد. او با دیدن دو تا از اساتید دانشگاه شان که خارج از کشور تحصیل کرده بودند و واقعاً باسواد بودند، تصمیم می گیرد که تلاش کند و برای تحصیل به خارج از کشور برود. برای این کار پیام به پول نیاز داشت و چون همان دوران پیش دانشگاهی ازدواج کرده بود و متاهل بود، فقط از پس مخارج زندگی خودش بر می آمد.

پیام پیش دانشگاهی بود و با خانمش هر دو برای کنکور درس می خواندند، منتهی چون نادیا خانم ۶ سال از خود پیام بزرگتر بود، برای کنکور ارشد خودش را آماده می کرد. بعد از ازدواج هم چون پیام دانشگاه کرج قبول شده بود، به کرج نقل مکان کرده بودند زیرا واقعاً از پس کرایه خانه های تهران بر نمی آمدند. بنابراین او نمی توانست با همسرش به خارج از ایران برود چون واقعا کار شدنی نبود و باید پول داشت. بنابراین بحث بیزینس برای پیام خیلی پررنگتر می شود و عزم خود را برای پول درآوردن جزم می کند. کلاس های مختلف شرکت می کند، کتاب های مختلف می خواند و از تجربه های اساتید مختلف بهره می گیرد.

نادیا پور وقار و محمد پیام بهرام پور
خانم نادیا پوروقار – همسر پیام

پیام در سال ۹۱ مدیر ماهنامه آسمان شب بود و حدود یک میلیون حقوق می گرفت! عدد خوبی بود ولی جوابگوی خرج و مخارج پیام نبود. بنابراین از آن شرکت جدا شد و به یک شرکت طبیعت گردی رفته و به عنوان مدیر بازاریابی آنجا مشغول کار شد ولی بازهم نمی توانست ایده آل های خودش را تأمین کند. در حین این کار آموزش بازاریابی می بیند. بعداً به یک شرکت دارویی می رود و مشغول انجام کارهای بازاریابی اینترنتی آن شرکت دارویی می شود. ولی نهایتاً متوجه می شود که نمی تواند برای کسی کار کند و برایش مشخص و مسجل می شود که باید کسب و کاری برای خودش راه بیندازد. البته این ایده از یک سال پیش به ذهنش رسیده بود. زمانی که او در یک سمیناری به نام آسیب شناسی آموزشی شرکت کرده بود. در آن سمینار آقای پیام بهرامپور متوجه می شود که اساتید این سمینار بیان قوی ندارند و فن بیان و سخنوری شان افتضاح می باشد و پیام تصمیم می گیرد روی این موضوع کار کند.

آقای پیام بهرام پور جرأت نداشت از آن فضای کارمندی خارج شود. حتی یک سال قبل از این کار سایتی را به نام بهرام پور دات کام راه اندازی می کند و شروع می کند به آموزش دادن چیزهایی که خودش یاد می گرفته است. کم کم محصولاتی را در سایتش میگذارد و روز به روز بازدید از سایتش افزایش می یابد. محصولاتش که فروش می رود و درآمد از سایتش که به ۱٫۵ میلیون می رسد، کارمندی را رها می کند و از ۸ سال پیش تا الان، مجموعه بیشتر از یک نفر با ۸۰ نفر کارمند نمونه که ۴۰ نفر تمام وقت و بیمه شده و بقیه بصورت پاره وقت کار می کنند، فعال می باشد.

سایت بیش از یک نفر سعی می کند، مهارت‌های ارتباطی، فن بیان، سخنرانی و هر آن چیزی که برای یک زندگی موثرتر و حرفه‌ای‌تر نیاز است را آموزش دهد. با این آموزش‌ها همه قادرند بیشتر و موثرتر از یک نفر بوده و دنیا را جای زیباتری برای زندگی کردن تبدیل کنند. در حقیقت بیش از یک نفر مکانی است که با آموزش های ساده، علمی و موثر سعی می کند همه را فارغ از مکان، قادر به بهتر کردن زندگی شان کرده تا دنیا جای بهتری برای زندگی کردن شود.

در این وبسایت آموزش‌ های رایگان بی شماری وجود دارد و به دوره‌ها، محصولات و مباحث آموزشی در حیطه مهارت‌ های ارتباطی، زبان بدن، سخنرانی و فن بیان پرداخته می شود.

با اینکه خانواده همسر پیام ثروتمند بودند ولی او حتی یک ریال هم از آنها کمک نگرفته است و حتی خیلی ها رمز موفقیت او را این می دانند که پدر زن پولداری دارد. ولی تنها کمکی که پیام از پدر زنش گرفته، به امانت گرفتن وبکم آنها و ضبط ویدئوهای آموزشی خودش با آن وبکم بوده است. حتی مواقعی که پول زیادی نداشت پیام بین خرید مایحتاج خودش مثل کفش یا پکیج ایمیل مارکتینک مدیر سبز، پکیج را انتخاب می کرد. این زندگی ایده آل پیام نبود؛ برخی اوقات که هزینه های ناخواسته ای مثل ترکیدگی لوله پیش می آمد، مجبور می شد برای آن هزینه کند و نهایتاً برای خودشان چیزی باقی نمی ماند.

پیام یک پیراهن نارنجی معروف دارد که حدود ۳ سال در تمامی ضبط هایش فقط آن را می پوشید و همه می گفتند چرا تو با یک کت و شلوار مشکی یک پیراهن نارنجی می پوشی؟ دلیلش چیست؟ و دلیل آن چیزی به غیر از این نبود که پیام پول خرید حتی یک پیراهن را هم نداشت! البته شنیدن داستان همین پیراهن هم خالی از لطف نیست.

زمانی که نامزد بودند، روزی پیام از همسرش می پرسد که او چه رنگی دوست دارد؟ همسرش هم جواب می دهد: نارنجی! و فردای آن روز پیام می رود و یک پیراهن نارنجی می خرد. همسرش با دیدن پیراهن نارنجی تعجب می کند و می گوید: این چیه تنت کردی پیام؟ و او هم می گوید خودت گفتی نارنجی دوست داری. همسرش هم جواب می دهد من گفتم رنگ نارنجی نه پیراهن نارنجی! آن کت و شلوار هم همراه با یک پیراهن قهوه ای هدیه خانواده همسرش به پیام بود که او در طول مدت این ۳ سال فقط آنها را می پوشید و با آنها ویدئو ضبط می کرد. حتی برای پیام بهرام پور ایمیل هایی با این مضمون می آمد که تو که نمی توانی یک لباس مناسب برای خودت انتخاب کنی، غلط می کنی سخنرانی می کنی و درس میدهی و واقعاً با این حرف ها دل پیام می شکست البته نه اینکه برود و یک گوشه گریه کند.

شروع کار محمدپیام بهرام پور
عکس کمتر دیده شده از پیام بهرامپور

به عقیده پیام؛ در بازاریابی، تعداد رسانه ها باید زیاد باشد. خود پیام هم با دادن ۲۰۰ هزار تومان به یک فرد و تهیه یک اپلیکیشن توانسته بود کلی ایمیل جمع کند. سایتش راه اندازی شده بود و در تمام شبکه های اجتماعی هم فعالیت می کرد. قبل از معروفیت اینستاگرام، پیام در فیس بوک کار میکرد و می دانست که می تواند مخاطب زیادی از آنجا جذب کند. او آن زمان در فیس بوک خیلی جلوتر از خیلی ها بود. اسم اولین آموزش خودش را «هیولاها پشت تریبون سخنران» می گذارد که راجع به ترس از سخنرانی بود که کلاً برای ۸ نفر مخاطب برگزار شد و حدود ۴ تا ۵ نفر از آنها هم جزو آشناهای پیام بودند و فقط برای پر کردن کلاس آمده بودند.

خود پیام هم واقعاً برای برگزاری این کلاس استرس کاری زیادی داشت. دو سه نفر می خواستند کلاس را بهم بریزند چون پول داده بودند. خودش پیام هم بهم ریخته و کلافه بود ولی بالاخره هر طوری بود کلاس را برگزار کرد و شب آن روز که با خانمش مشورت کرد متوجه شد که خیلی جای کار دارد و باید روی این موضوع کار کند. بد بود باید بهتر می شد بنابراین این فرآیند هی تکرار شد. تا اینکه این کلاس ها برایش عادی شدند! دیگر کلاس ۱۰ نفره و ۲۰ نفره برای پیام ترسناک نبود. بعد از مدتی سمینارهای ۷۰ تا ۸۰ نفره برگزار کرد، هر چند اوایل پر از ترس بود ولی تکرار این سمینارها باعث می شد که راحت تر جلو برود و حرف بزند. رفته رفته هزینه شرکت در کلاس های خودش را به ۲۰۰هزار تومان افزایش داد و این کلاس ها حدود ۱۰۰ دوره برگزار شد.

اولین برنامه تلویزیونی که آقای پیام بهرام پور دعوت شد، برنامه ای با عنوان شب غربی در شبکه استانی همدان بود. او استرس زیادی داشت که جلوی میلیون ها نفر بیننده می خواست حرف بزند. حتی چند سال پیش در دبی، جهت سخنرانی به زبان انگلیسی در مقابل ۳ نفر دعوت شده بود. برای این کار در یک کلاس سخنرانی ثبت نام کرده بود تا به یک بهانه ای انگلیسی تمرین کند. اما الان اوضاع ۳۶۰ درجه فرق کرده؛ او پایان نامه خودش را به خاطر اینکه داورها از فرانسه و انگلیس بودند، به انگلیسی دفاع کرد و حتی متن سخنرانی هایی که در دوره هایش برگزار می شود را خودش ترجمه می کند.

پیام اولین کاری که برای آموختن می کند این است که از یوتیوب و سایت های فارسی، برترین مربی ها را پیدا کرده و به صورت آنلاین بهترین آموزش های موجود را می بیند و خوب یاد می گیرد و به آن چیزی که آموزش دیده، عمل می کند.

او می گوید که در هر قسمت از زندگیش الگوهایی دارد، نه اینکه یک نفر الگوی او بوده و آن یک نفر اسطوره باشد، نه! چون به عقیده او وقتی آدم یک نفر را اسطوره و بت می کند، بعدها تبعات و آثار مخرب آن را می بیند. الگو می تواند در رابطه خانوادگی، درآمد، سرمایه گذاری و… متفاوت باشد. معمولا الگوهای او مدرسان بودند. پدر خانم پیام هم خیلی به او ایده می داد و این تنها حمایتی بود که از جانبش دریافت می کرد ولاغیر! زمانی که کسب و کار پیام رونق گرفته بود، از پدر خانمش که در فرانسه زندگی می کند می پرسد که آیا به نظر شما راه اندازی چنین کسب وکاری، خارج از ایران هم می تواند موفق باشد. ایشان در جواب به پیام می گویند که او فکر نمی کرد که در ایران هم جواب بدهد یعنی هیچ امیدی نداشت و فقط نگاه می کرد.

آقای بهرام پور در حال حاضر مشاور سخنرانی یکی از ثروتمندترین اشخاص ایران بوده و فکر می کند همه اسمش را بدانند ولی نکته مهم این است که او خیلی چیزها از این شخص یاد می گیرد. درس اول سحر خیزی است. ایشان روی سحر خیزی تاکید دارند و می گویند تو باید زمانی که همه خواب هستند، مشغول کار باشی. درس دوم هم سنجش بازدهی کارها می باشد. چرا که همه چیز پول نیست و بازدهی مهم می باشد.

مورد بعدی که این فرد ثروتمند به پیام گفته این است که تا کی می خواهد تدریس کند، بهتر است یک بیزینس راه بیندازد. آنجا بود که پیام می فهمد باید مدرس های دیگری را وارد سیستم آموزشی خود کند و امروز با حدود ۸۰ نفر نیروی کاری که برخی از آنها مدرس می باشند، همکاری می کند. این نیرو بدون دخالت پیام، دوره های آموزشی آماده می کنند و بر روی سایت بیشتر از یک نفر قرار می دهند که خود پیام اصلاً از آنها خبر ندارد و بدین ترتیب این مدرسان و دوره های آموزشی به یک بیزینس پایدار تبدیل شده اند. و مورد آخری که این فرد ثروتمند به او پیشنهاد کرد این بود که با بهترین های حوزه فعالیت خودت کار کن و واقعاً از آن موقع پیام شروع کرد به ارتباط گرفتن با بهترین های دنیا و نتیجه این کارش را دید.

درآمد دلاری برای پیام یک بحث جدی است که جرقه های اولیه آن برایش شروع شده و دیگری هم شروع آموزش های خودش به زبان انگلیسی می باشد چون برای او خیلی مهم است که بتواند در سطح بین المللی کار کند و سعی می کند به زودی بر این ترسش هم غلبه کند.

پیام می گوید که او در زندگی خودش خیلی گند زده است، در کسب و کار خود، در سایت خود، در کتاب های خود، در سخنرانی های خود گند زده و همه این ها برایش طبیعی است. آیا کسی است که تا حالا گند نزده باشد، اشتباه نکرده باشد، او می گوید در طی این مسیر، دل آدم هایی را شکسته، سخنانی را اشتباه گفته، اشتباهی استخدام کرده، اشتباهی اخراج کرده و حتی با موضوع اشتباه در کلاس درس داده است. همه ما انسان هستیم مگر کسی می تواند تضمین کند که اشتباه نکند. او می گوید یک حسی به نام خویشتن دوستی دارد که اکثر آدم ها ندارند، خیلی ها وقتی اشتباه می کنند به خودشان بد و بیراه می گویند. خیلی از افراد از پیام می پرسند که آیا زود ازدواج کردن روی کارش تأثیر داشته یا نه؟

به اعتقاد پیام بهرام پور مگر می شود چیزی در زندگی اثر نداشته باشد، قطعاً هر تصمیمی مشکلات خودش را دارد. او می گوید این جمله ویلیام ولستر را خیلی دوست دارد که می گوید هر تصمیمی مشکلات خودش را دارد و تو باید انتخاب کنی که کدام مشکلات را می پذیری!

ازدواج کردن یک سری خوبی ها دارد و یک سری بدی ها! ازدواج نکردن هم خوبی ها و بدی های خودش را دارد ولی مسئله این است که شما مشکلات کدام یک را حاضرید قبول کنید؟ این یعنی تصمیم گیری! این یعنی اینکه من می خواهم کدام مشکلات را در زندگی خود بپذیرم، کارمند بودن یا کارآفرین بودن را؟ کارمند بودن و کارآفرین موفق بودن، هر کدام بدی ها و خوبی های خودشان را دارند. در ایران بودن یا نبودن، خوبی ها و بدی هایی دارد و خارج از ایران بودن هم بدی ها و خوبی های خودش را! آدم باید بداند با کدام بدی ها می تواند بسازد و آنها را تحمل کند چون تصمیم بدون مشکل نداریم. ازدواج هم همینطور است.

او کاملاً از انتخاب و ازدواج خودش راضی می باشد و اگر زمان به عقب بازگردد، حتماً دوباره این تصمیم را می گیرد. و قطعاً با مشکلاتی هم رو به رو بوده است، چراکه هرچه پول در می آورد، خرج خانه و زندگیش می کند، در حالی که اگر مجرد بود می توانست هرچه پول در می آورد را در کار خود سرمایه گذاری کند، یا زمان بیشتر و مسئولیت کمتری داشته باشد ولی بعد از ازدواج هم خیلی چیزها را بدست آورده است، آرامش، حمایت، حس خوب، حس دوست داشتن و دوست داشته شدن!

محمد پیام بهرامپور از ایران رفت!

هدف پیام، بهتر کردن سیستم آموزشی ایران بود و هست. این هدف از آنجا متولد شد که او با قبول شدن در دانشگاه فهمید که اکثر اساتید به جز آنهایی که در خارج درس خوانده اند، واقعاً بی سواد هستند. از این رو تصمیم گرفت در خارج از ایران درس بخواند ولی پول نداشت! او حتی هزینه های اولیه زندگی مشترک خود با همسرش را هم به زور جور می کرد. بعد از تعویض حدود ۸ شغل، با تأسیس بیشتر از یک نفر سعی کرد کاری کند که هم درآمد خوبی داشته باشد و هم یک گام در راستای هدفش بردارد.

او شبانه روزی در حال تلاش برای بهبود اوضاع مالی و زندگی خود و دیگران بود و در همین برهه در دانشگاه آزاد ثبت نام کرد تا کسی به سربازیش گیر ندهد و به جاهای مختلف دنیا سفر کند. پیام سفر را شروع و از مدارس کشورهایی همچون فنلاند، هلند، ژاپن، مالزی و سوئد بازدید کرد و تصمیم به ادامه تحصیل در اتریش گرفت. اما بعد از مدتی به علت پذیرش در رشته Educational neurosclence از دانشگاه بریستول انگلیس، از آنجا برگشت اما روزگار یکی از آن خوب هایش را برایش رو کرد؛ سربازی اجباری!

محمد پیام بهرام پور در این باره می گوید: «علت اینکه در دانشگاه آزاد ثبت نام کردم، فرار از سربازی اجباری بود. قرار بود شهریه را پرداخت کنم و اخراجم نکنند ولی نامردی کردند و برخلاف قولشان اخراجم کردند، از این رو نتوانستم از ایران خارج شوم و رفتم سربازی! در مورد سربازی خیلی حرف دارم و یه دوره رایگان در این زمینه آماده کرده ام. من در دوران سربازی اجباری، خیلی اذیت شدم، یک نمونه از این اذیت ها این بود که اجازه لایو گذاشتن با مدرس های خارجی را ندادند.

خلاصه به خودم آمدم و دیدم که به جای بریستول انگلیس، توی پادگان حسن رود انزلی دارم آموزشی را می گذرانم! اما گفتم چاره ای نیست، باید تدبیری کنم. گفتم غیر حضوری بخوانم و همان زمان های مرخصی آموزشی، شروع کردم به سرچ کردن و رسیدم به عشقم! همزمان با سربازی، متاهلی، بیشتر از یک نفر، ارمیا و کلی کار دیگر… در دانشگاه کینگز لندن علوم اعصاب کاربردی را شروع کردم. بعد از گرفتن این کارت پایان خدمت مسخره، حالا بیستم تیر ماه ۱۴۰۰ استانبول هستم و بعد به لندن می روم تا دکتری بخوانم»

برخی از اعتقادت، تفکرات و سخنان پیام بهرام پور

  • معمولی نباش، بیشتر از یک نفر باش!
  • آدم اگر ترسی دارد بهتر است برود در دل آن ترس، بر آن مسلط شود، آنوقت است که ترس به جای جدید می رود و انسان به یک جای جدید. برخی ترس به دنبالشان می افتد. ولی به نظر پیام اگر به دنبال نتیجه خوبی هستید باید دنبال ترس راه بیفتید.
  • به عقیده پیام، آموزش و پرورش وظیفه ای دارد و آن هم این است که آدم ها را به تعالی برساند. به زبان ساده گندهایی که پدر و مادرها و جامعه در تربیت فرزندان شان زده اند را آموزش و پرورش باید مدیریت کند و به انسان یاد بدهد چگونه کسب و کار راه بیندازد، چگونه تصمیم بگیرد، چگونه مسائل و مشکلات خودش را حل کند، چگونه ارتباط برقرار کند، یا حتی یاد بدهد وقتی عاشق شد، چه کار باید کند؟ وقتی دلش شکست، وقتی شکست خورد چه کار باید کند؟ آموزش و پرورش قرار است زندگی را به انسان یاد بدهد ولی کدام یک از اینها را به ما یاد داده است؟ هیچکدام! برای پیام خیلی عجیب است که این سیستم فعلی چرا باید اینگونه بماند و هیچکس اصراری بر تغییر آن نداشته باشد.
  • پیام قبلاً فکر می کرد وزیر آموزش و پرورش می شود و سیستم آموزشی را عوض می کند ولی در حال حاضر این عقیده را دارد که اگر رئیس جمهور هم بشود، نمی تواند سیستم آموزشی را عوض کند. درست است که در سیستم آموزشی ایران نخبه های برتری پرورش داده می شوند ولی تنها ۵ درصد آنها نتیجه خوبی می گیرند و بقیه ۹۵ درصد دارند در این سیستم مزخرف آموزشی له می شوند و این واقعا فاجعه انسانی بزرگی است! نهایتاً خیلی از این نخبه ها هم ایران را ترک می کنند. این می شود نتیجه سیستم آموزشی که مهارت های اساسی زندگی را یاد نمی دهد و فشار بیهوده ی درسی وارد می کند. متاسفانه محتوای کاربردی برای داشتن زندگی بهتر، در مدارس ایران تدریس نمی شود. اگر بر محتوای هم اکنون مدارس ایران تجزیه و تحلیل انجام گیرد، عمق فاجعه معلوم می شود.
  • درباره معلمی که دانش آموزان را بخاطر ساکت شدن سرکلاس کتک می زند و حتی تهدید یا تحقیر هم می کند، باید چه گفت؟ پیام می گوید که من دست همه معلمان خوب را می بوسم و ممنونشان هستم اما باید بپذیریم که معلمان خوب کم بوده، زمان های قدیم کتک زدن در مدرسه متداول بود ولی الان کمی بهتر شده و خیلی از معلمان از تبعات کتک زدن آگاه هستند. البته معلمان تقصیری ندارند، سیستم آموزشی مشکل دارد و معلمان بزرگترین قربانیان سیستم آموزشی ایران هستند. بنابراین اولین کاری که آقای پیام بهرام پور معتقد است باید انجام شود این است که سطح آگاهی جامعه باید افزایش پیدا کند. الان اگر سطح کتاب های آموزشی پایین آورده شود و بعد مهارت های زندگی به آنها اضافه شود، اولین قشری که اعتراض می کنند والدین هستند که کتاب ها بی محتوا شده است. زمانی که نمره در دوره ابتدایی حذف شد، خیلی از والدین اعتراض کردند.
  • سوئد، فنلاند، هلند، مالزی و ژاپن در تعلیم و تربیت، حرفی برای گفتن داشته و معروفترین سیستم آموزشی را در دنیا دارند. پیام که شاهد نوع آموزش آنها بوده، معتقد است که هر روز در ایران جنایت انجام می شود و تنها کاری که می شود انجام داد این است که مردم کمی با آموزش های واقعی آشنا شوند. کسی که تا حالا با این مسئله آشنا نشده معلوم است که با تغییر سیستم آموزشی مخالفت می کند.
    کاش وقتی مردم واقعیات را می شنوند و می بینند، آگاه شوند، آن وقت است که می توان امیدی داشت که سیستم آموزشی تغییر می کند ولی وقتی مردم مطالبه ای نداشته باشند که ندارند، همه مسئولین سعی می کنند وضعیت موجود را حفظ کنند.
  • ایرانیان هیچوقت مطالبه آموزش و پرورش نداشته اند و هر مشکلی که داریم بخاطر نبود آموزش و پرورش درست است. خود پیام دوره تربیت مدرس برگزار می کند و در این دوره ها شاهد انجام کارهایی است که خودش مخالف آنهاست مثلاً یک نفر با ماشینش فیلم می گیرد. به نظر پیام صلاح جامعه این نیست؛ او مخالف ثروت نیست و خیلی از جاها هم اعلام کرده که اوضاع خیلی خوبی دارد ولی وقتی هدفت بشود ماشین، خطرناک است، صبح از خواب بلند شوی و آرزوی ماشین بکنی، فاجعه است!
  • پیام با اینکه برای سمینار هدفگذاری خودش زحمت زیادی کشیده و تهیه محتوای آن چندین هزار دلار برای او هزینه داشته است ولی در سایت خودش آن را به صورت رایگان گذاشته است و به همه توصیه می کند حتما آن را نگاه کنند. او در این سمینار گفته که هدف یعنی چه و نحوه هدفگذاری چگونه است. او توضیح می دهد آنهایی که هدفشان ماشین و خانه هست، چرا سخت در اشتباهند!
  • اگر میخواهید جز ۵ درصد برتر جامعه باشید باید کارهایی را انجام دهید که ۹۵ درصد بقیه انجام نمی دهند و امیدوارم سختی یکسری کارها را تحمل کنیم تا به آن چیزی که می خواهیم برسیم.

تحصیلات محمدپیام بهرامپور:

  • کارشناسی ارشد رشته علوم اعصاب کاربردی (Neuroscience Applied) از دانشگاه کینگز لندن KCL ـ ۲۰۲۰
  • کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار اجرایی (EMBA) از دانشگاه NEOMA فرانسه ۲۰۱۹ ـ ۲۰۱۸
  • کارشناسی تکنولوژی آموزشی و علوم تربیتی از دانشگاه خوارزمی تهران ۹۴ ـ ۱۳۹۰

بخشی از فعالیت‌های پیام بهرامپور:

  • مدیر باشگاه سخنرانی و فن بیان برج میلاد
  • نگارش بیش از ۹ جلد کتاب (۷ جلد از آنها بیش از یک تیراژ منتشر شده‌اند)
  • اجرای بیش از ۱۵۰۰۰ نفر ساعت سخنرانی و کارگاه آموزشی
  • نگارش بیش از ۱۰۰ مقاله آموزشی
  • تدارک بیش از ۱۵ دوره آموزشی غیر حضوری
  • اجرای بیش از ۳۰ برنامه در رسانه ملی (شبکه دو سیما، شبکه استانی همدان، شبکه استانی یزد، رادیو اقتصاد)
  • مشاور و مربی برخی از بزرگان اقتصادی کشور

راه های ارتباطی با پیام بهرام پور :

آدرس: تهران – سعادت آباد – بلوار دریا – خیابان صرافهای جنوبی – خیابان ۲۵ غربی (قره تپه ای) – نبش کوچه شادی ۱ – پلاک ۱ – طبقه ۵

تلفن دفتر: ۰۲۱۹۱۰۹۰۹۰۸

ایمیل: site@bishtarazyek.com

ساعات کاری مجموعه: شنبه تا چهارشنبه ساعت ۹ الی ۱۸ (برای مراجعه حضوری حتماً هماهنگی صورت گیرد)

اینستاگرام: bishtarazyek و pbahrampoor

سایت بیش از یک نفر: bishtarazyek.com

پیام سایت ایران فاندر به مخاطبان: همراهان عزیز ایران فاندر، موفقیت در پیش است زیرا غیر ممکن لغتی است که در دیکشنری فاندرهای ایرانی یافت نمی شود. امیدواریم با خواندن یک داستان دیگر از کارآفرینان موفق ایرانی که با وجود محدودیت ها و موانع فراوان، در ایران خودمان رشد کرده و به موفقیت رسیده اند، شما هم بتوانید تحولی بزرگ در زندگی خود و مردم ایجاد کنید.
رای دهید

تیم تولید محتوا

این مطلب توسط تیم تولید محتوای ایران فاندر تهیه شده است. ما در تلاش برای توسعه وب فارسی هستیم تا بهترین مقالات در هر زمینه ای را برای وبسایت ها تهیه کنیم. کیفیت محتوای این صفحه توسط متخصصین و کارشناسان ما بررسی و تایید شده است.

سفارش تولید محتوا
اینستاگرام سایت ایران فاندر

6 دیدگاه برای “بیوگرافی پیام بهرام پور بنیانگذار مجموعه آموزشی بیش از یک نفر (۱+)

  1. احسان گفته:

    سلام و درود
    ممنون از اطلاعات جالبی که در اختیار همه قرار دادین.
    فقط یه مسئله، من نام شما رو هم تو دانشگاه NEOMA و هم تو دانشگاه KINGS سرچ کردم هیچ اثری از شما ندیدم. ممنون میشم لینک مقالات و مستندات تحصیلی در این دو دانشگاه رو در اختیار همه قرار بدین باتشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

باز کردن چت
1
پریسا رحیمی
سلام، چطور می تونم کمکتون کنم؟