فوت پرفسور احمد روستا – پدری که جاودانه شد!
پیام سردبیر: مطلبی که در حال مطالعه آن هستید، دقیقاً یک ماه پیش در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۰ منتشر شد اما امروز ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۰ متأسفانه خبر آسمانی شدن بزرگ مرد بازاریابی ایران را مطلع شدیم. امیدواریم همچون ایشان، خدمتی شایسته برای سرزمین عزیزمان ایران فراهم آوریم. روحش قرین رحمت و یادش تا ابد جاویدان باد!
احمد روستا کیست؟ ویکی پدیا
زندگینامه دکتر روستا عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
دکتر احمد روستا در ۱۷ فرودین ۱۳۲۷در شهر یزد به دنیا آمد؛ او تا ۱۳ سالگی دوران ابتدایی را در مدرسه انوشیروان عادل یزد گذراند و در سال ۱۳۳۸ به دلیل اینکه پدرش بازرگان بود، به همراه خانواده به تهران مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.
خاطرات کودکی پروفسور احمد روستا از زبان خودش
من دو میراث بزرگ از والدین خود به ارث بردم؛ علم و دانش را از مرحومه مادرم (چون دبیر بود) و بازار، بازاریابی و کسب و کار را از مرحوم پدرم (چون بازرگان بود) آموختم.
وقتی ۱۱ سالم بود هر روز به مغازه پدرم می رفتم، با اینکه سن کمی داشتم اما همانجا این حس خوب به من دست داد که مردم اگر وارد فروشگاهی می شوند باید با لبخند از مغازه خارج شوند، در حالی که اصلاً هیچ چیز از مشتری مداری و مفهوم بازاریابی نمی دانستم! مدام در این فکر بودم که چه کاری می تواند انجام داد تا وقتی مردم به فروشگاه می آیند، از خرید خود رضایت داشته باشند و با روی خوش و دلی شاد از آنجا خارج شوند.
دوران دبیرستانم را در مدرسه هدف و دیپلمم را در دارالفنون تهران گذراندم و بعدا آن نیز برای کنکور آماده شدم. اولین رشته مورد علاقه من مدیریت بود که آنموقع مهمترین مرکز مدیریت ایران، مدرسه عالی بازرگانی (تقاطع خیابان دکتر بهشتی و عباس آباد و خیابان بخارس) بود که امروزه با نام دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی شناخته می شود. آنجا بود که من به طور واقعی الفبای مدیریت را یاد گرفتم.
از دوران تحصیل در مدرسه تا مقطع لیسانس فقط به درس خواندن مشغول بودم اما به رسم عادت در ایام تابستان، هر سال به خواست پدر دنبال حرفه ای می رفتم. یک دوره ای برای یادگیری خیاطی می رفتم که واقعاً برایم جالب بود که چرا باید سراغ این حرفه بروم! حتی در دوره ای، مکانیکی و کار در کارخانه نساجی و حرفه های مختلفی را نیز تجربه کردم.
صرفاً به خاطر اینکه آنموقع پدر و مادرها فکر می کردند که بچه هایشان بایستی مهارت های متنوعی یاد بگیرند و سرانجام ببینند علاقه و قابلیت شان در چیست؟ بعد فرزندان شان بتوانند با کمک دیگران مسیر آینده شان را انتخاب کنند. از نظر من بایستی فرزندانمان را به چند تخصصی بودن و مهارت داشتن در چند زمینه، وادار کنیم و با این کار باعث شویم که آنها در نهایت علاقه خودشان را در یک حرفه بیابند. آنها در این مسیر خواهند توانست از دیگران مشاوره بگیرند تا مسیر زندگی خودشان را به درستی انتخاب کنند.
ماجرای خدمت سربازی
ایشان بعد از اتمام مقطع دبیرستان وارد مدرسه عالی بازرگانی شد و دوران بسیار خوبی را در آنجا گذراند. او در آنجا علم و دانش مدیریت را یاد گرفت و با مطالب مختلفی که تاکنون چیزی راجع به آنها نشنیده بود، آشنا شد. درست همانجا جرقه ای در ذهنش خورد که اگر بخواهد هر زمینه ای فعالیتی را انجام بدهد، قطعاً مدیریت لازمه آن کار می باشد.
بالاخره روزی رسید که آقای روستا بعد از اخذ مدرک لیسانس باید به خدمت سربازی می رفت. در دورانی که سرباز بود، افسر وظیفه شد و در اداره تعاون قزوین دوره خدمت خود را گذراند. دوره ای که نکات جالبی به همراه داشت اما اینجا دیگر مسئله دانشگاه نبود بلکه مسئله ارتباط با مردم و گروه های مختلف بود.
در طول ۲ سال خدمت فرصتی پیدا کرد تا با تمرکز بیشتر مطالعاتی داشته باشد، او در این دوران هم زبان انگلیسی اش را تا حدی بهبود بخشید و هم مطالب به روز دنیا را یاد گرفت و خودش را برای ادامه تحصیل آماده کرد. آنموقع هدفش این بود که بعد از مقطع لیسانس ادامه تحصیل اش را در خارج از کشور بگذراند که همینطور هم شد!
داستان سفر به انگلستان
احمد روستا می گوید: «بعد از ایام دوران سربازی، درست ۳ روز قبل از اینکه برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می خواستم بروم، ازدواج کردم و با همسرم زندگی مان را از زیر صفر در انگلستان آغاز کردیم. من در دانشگاه برادفورد انگلستان دوره فوق لیسانس و دکتری را گذراندم که یکی از خاطره انگیزترین دوران زندگی من بود، به این دلیل که آنجا دانشجو به معنای واقعی، ما بودیم. چون کسی نبود ما را وادار به درس خواندن کند بلکه خودمان می خواستیم این کار ارزشمند را انجام دهیم!
هر کلاسی که می دیدم آموزش هایش برایم مفید است، داوطلبانه شرکت می کردم. ضمن اینکه آنجا فضا فقط فضای آموزشی بود یعنی جز دانشگاه رفتن و درس خواندن، کاری قرار نبود انجام بدهیم! در دورانی که انگلستان بودم مطالب بسیاری را یاد گرفتم.
مثلا یاد گرفتم که هر شرکتی علل و عوامل ورشکستگی، بحران و گرفتاری های خودش را دارد و هر شرکتی باید عوامل ورشکستگی خودش را تعریف کند. به عبارت دیگر هر شرکتی بایستی نبایدهای کسب و کار را تعریف کند و دقیقاً مشخص نماید که چه کاری را باید انجام داده و چه کاری را نباید انجام بدهد.
من از همان موقع عادت داشتم هر نکته جالبی را نوت برداری کنم، گاهی اوقات یک واژه یا نکته می توانست به اندازه یک دنیا برایم ارزشمند باشد و موج بزرگی در زندگیم ایجاد کند. خوشبختانه امروزه آثار همان موج را در زندگی ام می بینم.
جمله ای ارزشمندی که در ذهن خود جا انداختم این بود: موفقیت و شکست و حتی خوشبختی و بدبختی، حاصل توجه یا عدم توجه به نکات ساده، بدیهی و پیش پا افتاده زندگی است. بنابراین حساس باشید به آنچه تا به حال حساس نبوده اید، کنجکاو و علاقمند به نکاتی باشید که یک دفعه زندگی شما را متحول می کند.»
بازگشت از انگلیس به ایران
بالاخره زمانی رسید که دکتر احمد روستا دکتری خود را در سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ خورشیدی) اخذ نمود که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مصادف شد. ایشان بلافاصله بعد از اخذ مدرک دکتری خود، کارهایش را در انگلستان جمع و جور کرد و سپس به ایران-تهران بازگشت. همزمان با خود او همسرش نیز در آنجا تحصیل می کرد و از قضا ۲ فرزند دکتر روستا متولد انگلیس می باشند.
دکتر روستا در اوایل سال ۱۳۵۷ بعد از بازگشت به ایران، در همان دانشگاهی که لیسانس خود را در مدرسه عالی بازرگانی اخذ کرده بود، اولین دوران تدریس اش را شروع کرد. (به دلیل اینکه بورس دانشگاهی داشت)
از آنجایی که مدرسه عالی بازرگانی دو خاطره ارزشمند برای او بر جای گذاشت، یعنی آغاز تحصیل و آغاز تدریس، هم اکنون دفتر کاری ایشان در نزدیکی آن مدرسه می باشد که هر روز از پنجره به آنجا نگاه می کند.
داستان اولین روز کاری احمد روستا بعد از انقلاب
هیچ کسی آمادگی تدریس بازاریابی در دوره زمانی بعد از انقلاب را نداشت زیرا نوع نگاهی که مسئولین و دیگران به بازاریابی داشتند، این بود که بازاریابی یعنی تبلیغات! روش های تبلیغات هم یعنی حرکت هایی که فلان خواننده یا چهره مشهور در تلویزیون برای فروش انجام می داد و می گفت که چگونه محصولتان را بفروشید.
کسی جرأت نداشت بازاریابی را تبلیغ کند؛ بنابراین دکتر روستا با انگیزه و بضاعت علمی که داشت، اعلام آمادگی کرد که سر کلاس برود. شاید به نظرتان جالب بیاید دکتر روستا از همان موقع که ۲۹ سال داشت، با کراوات سرکلاس ها حضور پیدا می کرد و تفاوت سنی او با دانشجوهایش فقط ۶ سال بود. خیلی از دانشجوها برای خودشان دفتر داشتند و انتظارشان این بود که برای شان حرفی زده شود که با گرایشات سیاسی آنها نزدیک باشد.
دکتر روستا توضیح می دهد: «من به عنوان مدرس قرار نبود برای دلخوشی آنها حرف بزنم و بایستی علم خود را به آنها انتقال می دادم! چند هفته ای گذشت، نمی شد کاری انجام داد و آنها را راضی نگه داشت. به این می اندیشیدم که راهکاری برای این مشکل پیدا کنم… یک روز تنها در حال پیاده روی بودم و به موضوعات پیش آمده فکر می کردم، همان لحظه ندایی رسید که ای جوان تو که اینقدر به کارت علاقمند هستی پس نگران نباش!
در همان لحظه به این فکر کردم که در بازاریابی محصول یعنی چه؟ محصول عبارت است از هر چیزی که به نوعی یا نحوی بتواند نیاز یا خواسته ای را برآورده کند که این می تواند هر چیزی باشد.
بنابراین دکتر احمد روستا تصمیم گرفت بیشتر روی موضوع محصول بیندیشد و درباره آن تحقیق کند. در خانه اش یک اتاق مخصوص برای کارش داشت که از ساعت ۹ شب تا ۳:۳۰ صبح، در آن اتاق جزوه ای نوشت که اگر روزی آن را منتشر کند، یکی از جذاب ترین کتاب های بازاریابی می شود زیرا خلاقیت ویژه ای در آن به کار برده است.
ایشان می گویند: در بازاریابی چیزی به نام آمیزه بازاریابی داریم که اصطلاحاً به آن ۴P می گویند یعنی ۴ پی انگلیسی دارد:
- محصول (product)
- قیمت (Price)
- توزیع (Place)
- ترویج و تبلیغ (Promotion)
دکتر روستا نام محصول خود را انقلاب اسلامی قرار داد چون پدیده ای بود که عده ای خواستارش بودند و گروه های گوناگون سیاسی و غیرسیاسی جامعه، آن را پذیرفته بودند.
قیمت آن از یک الله اکبر ساده در پشت بام شروع می شد و سقف آن تا اوج شهادت بالا می رفت.
توزیع آن از یک روستا در سیستان و بلوچستان شروع می شد و تا جای جای ایران و حتی فراتر از ایران ادامه می یافت.
تبلیغ و ترویج آن از منبر گرفته تا نوارها، رسانه ها، دوربین ها و کلاس های درس بود.
بازاریاب اصلی آن آقای خمینی بود که آنموقع به هر حال این محصول را ایشان به دنیا معرفی کرده بودند.
خریدارانش چه کسانی بودند؟ قشرهای مختلف مردم، چه در ایران و چه خارج از ایران و حتی آن موقع این محصول فقط در بازار داخلی نبود بلکه صادراتی هم داشت.
تحقیقات بازاریابی آن هم از سال ۱۳۴۲ شروع شده بود تا الان و از این به بعد!
انقلاب اسلامی هم به محیط سیاسی و هم به محیط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی در سطح ملی و حتی بین الملل اثر گذاشته بود! از تأثیر آن بر روی حوزه بازار و بازاریابی نیز نمی توانستیم چشم پوشی کنیم.
من در آن برهه، یک ترم بدون اینکه واژه ای از کتاب ها بگویم، آنچنان بازاریابی را به شیوه خودم درس دادم که هیچکس دیگر دلخور و ناراحت نبود؛ همه مشتاقانه به حرف هایم گوش می کردند و همین موضوع باعث شد که با لطف خداوند و با عشق، علاقه و انگیزه خودم، بتوانم یک دفعه از فردی گمنام، به یک فرد مطرح تبدیل شوم.
به گونه ای که آنموقع بزرگترین مرکز آموزش مدیریت صنعتی ایران که سازمان مدیریت صنعتی نام داشت، از من درخواست همکاری کرد. من از همان سال فعالیتم را در آن سازمان شروع کردم و سیمنارهای ماهیانه برگزار نمودم. کلاس ۵۰ نفری من رفته رفته به کلاس های بزرگی تبدیل شد و در سالن بالای ۴۰۰ نفر صحبت می کردم.
سر و صدای فعالیت من در همه جا پیچید؛ همه می گفتند یک جوان آمده که بازاریابی را به سبک دیگری و بسیار گویا توضیح می دهد. دقیقاً همین موقع بود که بازاریابی را از قالب انقلاب بیرون آوردم و به سمت کالاها و خدمات سوق دادم. از همان موقع به بعد شروع به توسعه دانش خود کردم و پایه گذار بازاریابی نوین در ایران شدم!»
از قدیم شعر زیبایی است که می گویند: نابرده رنج، گنج میسر نمی شود! دکتر احمد روستا که امروزه شما او را با عنوان پدر علم بازاریابی نوین می شناسید، خیلی مشقات و گرفتاری ها در همان آغاز تدریس متحمل شده زیرا برای بسیاری از افراد، بازاریابی اصلاً معنایی نداشت و حتی کلی نگاه منفی و مخالف با خود به همراه داشت.
این موضوع باعث می شد که خیلی از جوانان، حرف ایشان را قبول نکنند اما همانطور که داستانش را برای شما بازگو کردیم، بعدها همان افراد تبدیل به دوستان صمیمی دکتر روستا شدند!
چگونه دکتر احمد روستا عضو سازمان صنایع ملی ایران شد؟
یکسال گذشت و انقلاب فرهنگی رخ داد. درِ دانشگاه ها بسته شد و به دلیل کاری که احمد روستا در همان یکسال انجام داده بود، تنها استاد جوانی شد که به عضو شورای صنایع نساجی و پوشاک سازمان صنایع ایران در آمد. سازمان صنایع ملی ایران از نزدیک به ۶۰۰-۷۰۰ شرکت بزرگ ایران تشکیل شده بود که مربوط به سرمایه داران قبل انقلاب بودند، از کفش ملی گرفته تا ایران خودرو که همگی ملی شدند.
دکتر روستا در سازمان صنایع ملی به اندازه چندین فوق دکتری درس یاد گرفت، تنها به این دلیل که آنجا عالی ترین فرصت برای پیوند علم و عمل بود! هر چیزی از مدیریت شنیده و یاد گرفته بود را بعد از باز شدن دانشگاه ها در اختیار دانشجویان قرار می داد اما تنها فرقش با قبل این دوران این بود که مثال های ایرانی می زد.
اگر می خواهید در کسب و کارتان موفق شوید، باید ۴ عامل مهم را جدی بگیرید: کار، پیکار، ابتکار و پشتکار! جوانی که می خواهد کسب و کاری را راه اندازی کند یا حتی یک آدم حرفه ای که کسب و کاری دارد، بایستی هر روز زندگی اش را با این آمیزه ۴ گانه ترکیب کند:
- کار: کاری را برای خود انتخاب کنید که ارزش آفرین بوده، علاقه و توان انجامش را دارید و باعث رضایتمندی خود و دیگران شود. پس کار را برای خودتان تعریف کنید!
- پیکار: زندگی رقابت و مبارزه است، تن پرور بار نیایید و خودخواه نباشید. یاد بگیرید که در زندگی باید پیکار کنید اما باز هم پیکار کافی نیست!
- ابتکار، تازگی، ابداع و نوآوری: از یک واژه تا یک راه حل، از یک حرکت تا مدل!
- رسیدن به نتیجه مستلزم پشتکار است.
اگر بخواهید موفق شده و به خوشبختی برسید همواره این ۴ عین را جدی بگیرید:
- عقیده: عقیده خود به سه دسته تقسیم می شود: عقیده توکل به خداوند (خدا)، عقیده به خودت (خود) و خودباوری و عقیده به خواسته ها و هدفتان (خواسته)
- عشق: عشق برای شما همه چیز را فراهم می کند و راه گشا است. علاقه واقعی به شما انرژی، شور و روحیه می دهد.
- عرضه: انواع چیزهایی که در یک کار باید به کار بگیرید تا به نتیجه برسید. (مهارت و توانایی)
- عمل صالح: حرف نزنید بلکه بیشتر عمل کنید؛ عمل درست و صالح انجام دهید.
پدر علم بازاریابی نوین ایران، این موارد را طی سال ها تجربه، علم، ارتباط با مردم و از خلوتی که با خود و خدا داشته است، یاد گرفته است. او خود را موظف می داند تا آنچه که تجربه کرده و یادگرفته است را در اختیار افراد نیازمند (از یک جوان بیکار تا یک فعال اقتصادی و اجتماعی) قرار دهد.
تأسیس اولین شرکت بازاریابی راستابین و ویس من
دکتر احمد روستا در حین تدریس، تحقیق و مشاوره در دانشگاه، اولین شرکت رسمی تحقیقات و مشاوره بازاریابی ایران را با نام «راستابین» تأسیس نمود. اگرچه همه فعالیت های ایشان با نام خودشان است اما در کنارش یک ابتکار جالبی هم در دوران انقلاب انجام دادند. این ابتکار توسط دکتر روستا و گروهی از اساتید معروف پلی تکنیک دانشگاه امیرکبیر با نام های دکتر ادریسی، جزایری و گل کار انجام شد!
آنها شور و هیجانات انقلابی داشتند، از این رو تصمیم گرفتند کارهایی هم خارج از علم انجام بدهند. چندین محصول ایرانی درست کردند و یکی از آنها برای رقابت با کوکالا ساخته شده بود که از عصاره نوشابه غیرالکلی از ترکیب گیاهان سنتی بود اما بنابه دلایلی، ابتکار آنان اجازه عرضه به بازار نگرفت! ایشان حتی زمینی برای اینکار خریداری و سه برند به نام های ایران کولا، عطش و طبیعت ثبت کرده بودند که نتیجه ای در بر نداشت. حتی تیم آنها در کنار آن سراغ کار پودر تیتان (مواد شوینده) نیز رفته بود که آن هم بی ثمر بود.
بنابراین مجدداً دکتر روستا به دانشگاه بازگشت و شروع به تدریس، تحقیق، مشاوره و برگزاری همایش نمود. ایشان در یک همایش به قدری از بازاریابی و مطالب به روز صحبت کرده بود که یکی از مدیران هوندای ژاپن (نماینده ماشین های کشاورزی هوندا) در آنجا حضور داشتند و تحت تأثیر صحبت های ایشان قرار گرفتند و پیشنهاد ارائه نمایندگی محصولات برقی هوندا را به احمد روستا دادند.
دکتر روستا در آن برهه شرکتی به نام «ویس من» تأسیس کرد. بعد از مدتی با اینکه نمایندگی آن شرکت را بر عهده گرفته بود اما او خود را مرد این کار نمی دانست و حرفه مورد تخصصش را در دانشگاه می دید، از این رو نمایندگی ویس من را به یک دانشجو واگذار کرد. برگزاری همایش ها ایشان را واقعاً رشد داد و علاوه بر اینکه از افراد و شرکت های بسیاری نکته آموخت بلکه به آنها کمک کرد و ایده داد.
در نهایت بعد از مدت ها فعالیت حرفه ای، به نبود کتاب بازاریابی در ایران پی برد! جزوه ای که در سازمان مدیریت صنعتی سر کلاس هایش تدریس می کرد را با اضافه کردن چند فصل به صورت تیمی به چاپ رساند.
چاپ اولین کتاب بازاریابی در ایران به نام مدیریت بازاریابی
جزو اولین کتاب های دکتر احمد روستا
جناب آقای روستا با همکاری دو نفر از دوستانش به نام های دکتر عبدالحمید ابراهیمی از دانشگاه علامه طباطبایی و مرحوم دکتر داور ونوس از دانشگاه تهران، این کتاب را نوشته و به بازار عرضه کردند که هنوز هم جزو پرفروش ترین کتاب های بازاریابی در ایران محسوب می شود.
دکتر روستا تا به امروز حدود ۱۵۱ جلد کتاب نوشته و ترجمه کرده است، شاید بیشترین تعداد کتابی باشد که یک فرد در حوزه مدیریت بازاریابی (در هر موضوعش از جمله تبلیغات، برند، تحقیقات، استراتژی ها و…) با همکاری دانشجویان، اساتید و افراد علاقمند نوشته است.
دکتر روستا در اینباره توضیح می دهد: «از ابتدا به این معتقد بودم که نباید کار را یک نفره انجام داد و باید همدلی، هم فکری، هم آفرینی و هم افزایی را یاد بگیریم. امروز دنیایی است که به آن اقتصاد هم آفرینی می گویند؛ امروز کتابی نیست که نویسنده آن یک نفر باشد. من بازاریابی را به دید یک عنوان نگاه نکردم بلکه بازاریابی چیزی است که من با آن پرورش یافته و حتی آن را پرورش داده ام.
اگرچه جامعه من را پدر بازایابی ایران خوانده است اما من همیشه خودم را ویزیتور و بازاریاب بازاریابی ایران می دانم و تا زمانی که زنده هستم این مسیر را طی خواهم کرد زیرا موظف هستیم که با هم همدلی کنیم»
تجربیات و سوابق کاری
- عضو رسمی هیئت علمی دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی
- مدیر عامل، رئیس هیئت مدیره شرکت های دولتی و خصوصی
- موسس و مدیر عامل اولین شرکت رسمی تحقیقات و مشاوره بازاریابی در ایران به نام شرکت راستابین
- مشاور و محقق پروژه های گوناگون وزارتخانه ها، نهادها و شرکت های دولتی و خصوصی
- عضو هیئت تحریریه مجلات اقتصاد ایران، بررسی های بازرگانی، بازاریابی، اقتصاد، کمال مدیریت، تبلیغات، پیام صادرات، تجارت امروز و …
- موسس اولین سایت جامع مدیریت به نام باشگاه مدیریت
- عضو انجمن علوم مدیریت ایران
نقل قول ها، توصیه و سخنان دکتر احمد روستا
- من به زبان و ادبیات خودمان و حتی کتاب های دینی معتقدم و چقدر خوب است آنها را به علم ربط بدهیم و دوباره به علاقمندان انتقال دهیم.
- تا زنده هستید، اثر گذار باشید، وجود داشته باشید!
- برای اینکه بخواهیم مشتری جذب کنیم، بایستی رفتار، اخلاق، انصاف، مروت، مدارا، معرفت و… داشته باشیم.
- بازاریابی، علمی عملی است! هنر یک بازاریاب پیوند علم و عمل در حد و اندازه درست می باشد.
- آنقدر دنبال دانش نباشید، بلکه بر روی بینش، دید و بصیرت حساس باشید.
راه های ارتباطی و شماره تلفن دکتر احمد روستا
اینستاگرام شخصی: drahmadroosta
ایمیل: drroosta1@gmail.com
سایت : drroosta.com
شماره های تماس: ۰۲۱۸۸۷۳۸۷۶۳ – ۰۲۱۸۸۷۵۹۳۷۷ – ۰۲۱۸۸۷۵۹۱۸۴
عالی برای کسی که بخواهد تغییر مثبت کند