بیوگرافی زهیر عابدی مؤسس سایت ایران فتوشاپ

بیوگرافی زهیر عابدی ایران فتوشاپ
شرح مختصر
زهیر عابدی
متولد : ۲۶ شهریور ۱۳۶۷
محل تولد : تهران (محله کریم‌ خان، خیابان ویلا)
محل سکونت : تهران
وضعیت تأهل : مجرد
شغل پدر : کارمند بازنشسته
شغل مادر : کارمند بازنشسته
تعداد فرزندان خانه پدری : ۲ فرزند (۱ برادر به غیر از خودش دارد)
رشته تحصیلی: فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه علمی کاربردی تهران

شاید هر سری انتخاب یک فاندر موفق ایرانى براى ما یکى از سخت ترین کارها باشد اما مفتخریم تا اعلام کنیم که زهیر عابدی عزیز برای الگو گرفتن، یکی از انتخاب های ما خواهد بود.

آقای عابدی با تکیه بر هنر خود، پیام یا ایده ای را به کمک تصویر و حروف به مخاطب انتقال می دهد. در این مقاله، ما چالش ها و موفقیت های او را زیر ذره بین برده و زندگی پر فراز و نشیبش را به تصویر کشید ایم.

زهیر یکی از موفق‌ترین گرافیست ها در ایران و مؤسس سایت ایران فتوشاپ می باشد که تجربه فراوان و مهارت های بسیاری در این زمینه دارد، پس زندگینامه او می تواند برای فعالان در این صنعت بسیار الهام بخش باشد.

رسالت ما در ایران فاندر این است که دلیل عدم موفقیت هیچ فردى در کسب و کار اینترنتی به علت نبود دانش نباشد. کاش ما راهبرانی شبیه زهیر عابدی را در کشور بیشتر داشته باشیم و همیشه برای ترویج مسیر درست، از کارآفرینان نوپا حمایت و پشتیبانی کنیم.

زهیر عابدی کیست؟ ویکی پدیا
زندگی نامه آقای عابدی طراح گرافیک و مدرس فتوشاپ

زهیر عابدی در ۲۶مین روز شهریور ماه سال ۱۳۶۷ در محله کریم خان تهران دیده به جهان گشود. او در کودکی خیلی شیطنت می کرد اما قابل کنترل بود، زهیر در اینباره می گوید: «تا دوران دبستان رفتارم خیلی متعادل بود و خاطرات زیادی از کودکی در ذهنم نیست اما رفته رفته در دوران راهنمایی شیطنت هایم بیشتر شد و نمایان گردید»

کودکی zoheir abedi
بچگی زهیر

خاطرات دوران مدرسه از زبان خودش

به خاطر شیطنت هایم، مادرم بیشتر از من در مدرسه حضور پیدا می کرد و حتی به دلیل اتفاقاتی که در مدرسه می افتاد، بیشتر از خود من، مادرم پاسخگو بود! به خاطر ظاهر آرامی که داشتم در بسیاری از مواقع هیچکس قبول نمی کرد که توانایی انجام یکسری کارهای بخصوص را دارم.

اولین چالشی که در دوران راهنمایی به آن برخوردم، کلاس دوم راهنمایی بود که از مدرسه به صورت مؤدبانه با خانواده ام تماس گرفتند و گفتند که نمی خواهند برای سال سوم من را در همان مدرسه ثبت نام کنند.

آنجا بود که روحیه ام برای اولین بار داغون شد زیرا هم از طرف خانواه تحت فشار قرار گرفتم و هم از اطرافیان! دوستانی که از دبستان تا دوره راهنمایی باهم بودیم، عملاً من را ترد کردند و خاطره بدی در ذهنم رقم خورد.

دوستان و همه کسانی که تمام شیطنت هایم را با آنها انجام می دادم، از دست دادم و از یک طرف یک بار روانی از سمت خانواده ام رویم بود که چگونه ممکن است یک بچه دوم راهنمایی را خیلی مؤدبانه برای سال آینده ثبت نامش نمی کنند!

یکی از عادات من این بود که از کودکی هر کاری که حس می کردم درست است را انجام می دادم و به خاطر اتفاقی که برایم افتاد، فشار روانی بسیاری را متحمل می شدم و با خود فکر کردم که بایستی برای تحصیل به مدرسه بهتری بروم.

در آن بازه زمانی که تحصیل می کردم، برای ورود به بهترین مدارس، آزمون ورودی می گرفتند. شرایط به گونه ای بود که اطرافیان فهمیده بودند دیگر من را به مدرسه فعلی ام راه نمی دهند… آنها فکر می کردند که به مدرسه بالاتر از آن هم نمی توانم بروم! خانواده ام به دنبال این بودند که یک مدرسه لِول پایین تر پیدا کنند اما من اینطور فکر نمی کردم.

اولین چالشم این بود: خودم را به دیگران اثبات کنم! کل تابستان قید شیطنت و بازی کردن را زدم؛ فکر و ذهن خود را فقط برای درس خواندن متمرکز کردم و سال سوم راهنمایی مدرسه تیزهوشان شیخ مفید تهران قبول شدم که این جدی ترین اتفاق کودکی ام محسوب می شد زیرا مجبور بودم خودم را به اطرافیانم ثابت کنم.

بعد از اینکه سوم راهنمایی تمام شد، پا به دبیرستان گذاشتم، شیطنت هایم تمام نشد که هیچ، بلکه به روزتر و آپدیت تر شد؛ و در نهایت به مرحله انتخاب رشته رسیدم.

دستکاری تصاویر یا فتومنیپیولیشن
دستکاری تصاویر و خلق تصویر جدید

داستان انتخاب رشته زهیر عابدی مدرس نرم افزارهای گرافیکی

در برهه ای که زهیر می خواست انتخاب رشته کند، رشته ریاضی فیزیک و علوم تجربی در الویت قرار داشتند و در مورد فنی حرفه ای و کاردانش اصلاً صحبت نمی شد و همه اشخاص احساس می کردند که برایشان افت دارد چنین رشته ای را بگذرانند.

از آنجایی که برادرش قبل از او رشته ریاضی و فیزیک را انتخاب کرده بود، زهیر نیز ذهن و فکرش سمت رشته های مهندسی بود. به همین دلیل نتوانست رشته تجربی را انتخاب کند تا دکتر شود، پس رشته ریاضی و فیزیک را انتخاب کرد.

زهیر عابدی سال اول که در آزمون کنکور شرکت کرد، متأسفانه نه در دانشگاه آزاد و نه در دانشگاه سراسری هیچکدام قبول نشد. اما از این موضوع اصلاً ناراحت نبود و احساس خوشحالی می کرد و با خود می گفت دلیلی ندارد به دانشگاه بروم!

سال دوم که کنکور شرکت کرد، رشته مهندسی برق قدرت دانشگاه آزاد قبول شد. علی رغم وجود هزینه های گزاف دانشگاه آزاد، به خاطر شرایط زندگی، اصرار خانواده و علاقه اش به رشته های مهندسی، تصمیم گرفت تحصیلش را در همین دانشگاه شروع کند. اما…

دومین چالشش این بود: دو راهی بین دانشگاه و سربازی! کار به جایی رسید که بین دانشگاه و سربازی بایستی یکی را انتخاب می کرد. او فکر کرد که اگر قبلاً توانسته بود خودش را ثابت کند و در مدرسه تیزهوشان قبول شود، پس اینجا هم می تواند تصمیم خود را با رفتن به سربازی مطرح کند که این تصمیم او دور از انتظار اطرافیان بود اما تصمیم خودش را گرفت و برایش مهم نبود که کجای ایران قرار است تقسیم شود و خدمتش را بگذراند.

خدمت سربازی مسیر زندگی زهیر عابدی را تغییر داد!

به گفته زهیر مراسمی در خدمت سربازی برگزار شد و یکی از سرباز وظیفه هایی که در آنجا بود، با دوربین هندی‌کم از آن مراسم فیلم می گرفت و خودش هم کارهای گرافیکی آن فیلم ها را انجام می داد.

زهیر در اینباره توضیح می دهد: «آن شخص فیلم بردار و تدوین گر، فیلم ها را به ما نشان داد و من بعد از اینکه آن فیلم ها را دیدم، به سمت سلیقه و علاقه خودم برگشتم، همانجا از او پرسیدم که چگونه این کار را انجام می دهد و او هم یک نرم افزاری معرفی کرد.

کسانی که کار گرافیک انجام می دهند قطعاً با برنامه «یولیت ویدیو استودیو» که مبتدی ترین نرم افزار تدوین می باشد، آشنا هستند! من از همان سال ۱۳۸۷ بدون هیچ علمی به گرافیک دیجیتال ورود پیدا کردم و صرفاً از روی علاقه می خواستم این کار را انجام بدهم.

از آنجایی که سرباز وظیفه خودش زیاد برای آموزش دادن وقت نداشت، بنابراین سی دی آن نرم افزار را به همراه یک کتاب سیاه و سفید به من داد. در تایم هایی که از پادگان به خانه بر می گشتم، به یادگیری آموزش های آن وقت می گذاشتم و همیشه تمرین می کردم.

به خاطر اینکه تصمیم گرفته بودم دنبال کاری بروم که به آن علاقمند هستم، پس چند ماهی روی این موضوع سخت کار کردم. بعد از اینکه احساس کردم قلق کار به دستم آمده، برای خودم فتو کلیپ درست کردم و چنان حس قدرتی برایم دست داده بود که فاز تدوین‌گر بودن گرفته بودم.

بعد از مدتی کار کردن روی این نرم افزار احساس کردم که کاربردی نیست و برای حرفه ای تر شدن، نیاز به مکمل های دیگری دارم. اولین مکمل و نرم افزاری که دوباره به آن برخوردم، نرم افزار فتوشاپ بود. بنابراین این نرم افزار را هم با استفاده از کتاب و سی دی های آموزشی شروع به یادگیری کردم اما حتی نمی دانستم هدف از یادگیری این برنامه ها چیست؟

مثل ناشنوایان آن چیزی را که می دیدم، اعمال می کردم و به مدت ۱ سال به همین رول به کار خود ادامه دادم تا اینکه به انتهای سربازی رسیدم!

اولین درآمد زهیر عابدی – کار در شرکت تبلیغاتی عمویش

دوران دبیرستان و قبل از آنکه به خدمت سربازی بروم، در شرکت عمویم مشغول به کار بودم و حقوقم بر حسب پایه وزارت کار بود اما رفته رفته بعد از پیشرفت در کار، حقوقم افزایش پیدا کرد. از آنجایی که شرکت های تبلیغاتی، از دیزاین خوب، آرام و رنگ بندی جالب برخوردار بودند، از این رو سیستم های کامپیوتری و کارهایی که در آنجا انجام می دادند، همیشه برایم جذابیت داشت.

بعد از اینکه خدمت سربازی ام به اتمام رسید، به شرکت تبلیغاتی عمویم برگشتم و دوباره در آنجا استخدام شدم چون دیگر در نرم افزاهای گرافیکی خودم را متخصص می دانستم. خیلی پرو بودم در یکسری کارها که شاید ۱۰ درصد آنها را هم بلد نبودم، ادعای خدایی می کردم.

همینجا می خواهم از جناب آقای مهندس مرتضوی به خاطر اینکه خیلی در کارش متخصص و عملاً نرم افزارهای گرافیکی را به طور کامل بلد بود و من را در مسیر حرفه ای شدن کمک می کرد، تشکر کنم. خوشحالم که کارم را در کنار ایشان یاد گرفتم چون تمام مسیرها را بلد بود و می دانست.

روزی که پیش آقای مرتضوی برای مصاحبه رفتم، می خواستم خودم را به رخ بکشم تا بفهمد چه چیزهایی بلد هستم! خودم احساس می کردم که خدای دو نرم افزارم که با همین ادعاها برای صحبت با ایشان رفتم. آقای مرتضوی به من گفت: از فردا کارت را شروع کن و پروژه اجرایی یک شرکت بزرگ را به من داد تا روی آن کار کنم. همان جا بود که فهمیدم هیچ چیزی بلد نیستم.

سال ۱۳۹۰ – از راه اندازی شرکت شخصی تا ورشکستگی

در همین برهه بود که در دانشگاه علمی کاربردی رشته گرافیک ثبت نام کردم و با خود گفتم باید مرتبط با آن چیزی که دوست دارم، باشد. همزمان هم سر کار می رفتم و هم در دانشگاه درس می خواندم و سرانجام به جایی رسیدم که احساس کردم در این کار خیلی خبره شدم چون کارهای دانشگاه و اساتید دانشگاه را انجام می دادم و پوئن واقعاً بالایی بود. اساتید به من پروژه می دادند و در شرکت هم پوزیشن خوبی داشتم و از پس کارها می توانستم بربیایم.

سرانجام کار به جایی رسیده بود که اگر من فعالیت نمی کردم، یکسری اتفاق ها نمی افتاد و کارها لنگ می ماند. عمویم در آن زمان یک جمله بسیار عالی به من گفت که باید آن را با طلا نوشت: «هیچ شرکتی لنگ کارمند نیست و هیچ کارمندی لنگ شرکت نیست! شرایط کاری ما این است، اگر دوست داری بمان و به کارت ادامه بده و اگر هم دوست نداری برو و در شرکت دیگری کار کن و بدان که باز هم کمکت خواهم کرد!»

زهیر عابدی تصمیم گرفت که برود و با رفتن او هیچ اتفاقی برای شرکت نیفتاد و کارها به صورت روتین انجام می شد چون فقط او از تیم شرکت عمویش جدا شده بود.

در دانشگاه با یکی از همکلاسی هایش که امروزه هم یکی از بهترین رفقایش است، چاره ای اندیشیدند. از آنجایی که خواهر دوستش یک بیزینسی در شهرک اکباتان داشت و کار چاپ روی سرامیک، شیشه، تی شرت و… انجام می داد و به خاطر اینکه می خواستند از ایران مهاجرت کنند، تصمیم به فروش دفترشان را داشتند، پس آنها دست به کار شدند و دفتر را از او اجاره گرفتند.

سال ۱۳۹۰ بود که با خوشحالی تمام و انگیزه ای مضاعف، با دوستش به آن دفتر نقل مکان کردند و تجهیزات آن را بروزتر و کاملتر نمودند. آنها به مدت ۲ سال این دفتر را در اختیارشان داشتند و رفته رفته کسب و کارشان بزرگ تر شد. فکر می کردند تنها خودشان هستند که در این حوزه کار می کنند، بنابراین غرور آنها باعث شد که قراردادی ببندند که برایشان مشکل حقوقی پیش آورد و دردسرساز شد.

به خاطر اینکه تجربه کافی نداشتند، این قرارداد را لغو کردند؛ نه تنها در آن پروژه سود نکردند بلکه خیلی ضرر به بار آوردند و حتی هزینه مواد اولیه آن را که قرض کرده بودند را هم نتوانستند برگردانند. دقیقاً آنجا بود که حباب زهیر عابدی ترکید و فهمید در این چند سالی که کار می کرد، اصلاً تجربه حرفه ای و برخورد با شرکت ها و آدم های بزرگ را بلد نبود و فقط پر ادعا بوده است!

سرانجام دفتر را جمع کردند و تجهیزات را فروختند و بدهی هایشان را پاس کردند. زمانی که درگیر صاف کردن بدهی هایشان بودند، یک لحظه به خودشان آمدند و دیدند که صفر مطلق هستند و آنجا بود که به ناچار زهیر تصمیم گرفت برای کسب درآمد سراغ کار دیگری برود.

سال ۱۳۹۱ – از کار کردن در رستوران تا آژانس هواپیمایی

اواخر سال ۱۳۹۱ زهیر عابدی صندوق دار یک رستوران شد زیرا به پول آن احتیاج داشت و از طرفی هم از آنجایی که از رشته خودش فاصله می گرفت، خیلی ناامید شده بود.

او تنها به فکر صاف کردن بدهی های گذشته خود بود و مدتی را در رستوران کار می کرد و تمام درآمد خود را صرف بدهی هایش می نمود. خیلی حس بدی داشت و ناامید بود ولی به خاطر انرژی درونی زیادی که داشت، اصلاً افسرده نمی شد. بعد از آن یکی از آشناهایشان در یک آژانس هواپیمایی برای کار در بخش طراحی گرافیک به او پیشنهاد کاری داد و زهیر نیز با جان و دل قبول کرد که به مدت ۲ سال در آنجا مشغول به کار شود.

آنجا با حرفه مارکتینگ در کسب و کار آشنا شد و بعد از گذشت مدتی آشنایش که او را به این شغل آورده بود، از آن آژانس جدا شد و برای خود آژانس جداگانه ای باز کرد.

زهیر دوباره به مدت ۴ سال در آژانس جدید مشغول به کار شد که در مجموعه‌ های مختلف آژانس های هواپیمایی کار می کرد و در کنار آن کارهای طراحی و گرافیک خودش را هم انجام می داد.

او خیلی خوش شانس بود که خانواده اش در هر شرایطی حامیش بودند حتی اگر کاری که انجام می داد را دوست نداشتند! وقتی می دیدند که او کاری را از روی عشق و علاقه انجام می دهد، همیشه حمایتش می کردند.

آشنایی با همیار وردپرس علی حاجی محمدی 

زهیر عابدی می گوید: «در نهایت به جایی رسیدم که احساس می کردم از کار و تخصصم و حتی آن چیزی که خیلی دوست دارم، فاصله گرفته ام و آنموقع بود که فهمیدم دوباره باید بروم و آموزش ببینم اما اینسری نمی خواستم نرم افزارهای گرافیکی یاد بگیرم!

تصمیم گرفتم در کنار کارم طراحی وب سایت را یاد بگیرم زیرا بازار کار خوبی داشت. به خاطر همین بعد از کلی سرچ کردن با مجموعه همیار وردپرس آقای علی حاجی محمدی آشنا شدم و آمار تمام کلاس های ایشان را گرفتم و در نهایت بعد از کلی بررسی در دوره وبمستران هوشمند ثبت نام نمودم.

جلسه اول در کلاس حضور پیدا کردم و وقتی دیدم نزدیک به ۵۰ نفر دانشجو به صورت حضوری در کلاس نشسته اند، طول و عرض صندلی ها و تعداد دانشجوها را ضربدر شهریه ای که گرفته می شد، کردم! آنجا اولین جرقه ای بود که به ذهنم زده شد و به خودم گفتم که من باید در تخصص خودم همانند علی حاجی محمدی شوم و همانند او کلاس حضوری برگزار کنم!»

در آن بازه زمانی یکسری اتفاقات افتاد و زهیر نتوانست در کلاس ها حضور پیدا کند! جلسه اول که رفت هیچ اتفاق خاصی نیفتاد و جلسه دوم و سوم سر کلاس ها نرفت اما جلسه چهارم بود که از خود همیار با او تماس گرفتند و گفتند که چرا سر کلاس ها نمی آید؟! زهیر عابدی در پاسخ به همیار گفته بود که مشکلی برایش پیش آمده و نمی تواند سر کلاس ها حضور پیدا کند و از آنها خواسته بود چکی که بابت شهریه کلاس ها به آنها داده است را برگردانند چون ذهنش درگیر این بود که چگونه مبلغ چک را پرکند!

همانجا بود که کارشناس همیار به او گفته بود می تواند ویدیو ضبط شده کلاس ها را به صورت آنلاین در پنلش نگاه کند. بعد از آن دیگر زهیر کلاً خواب و خوراک را کنار گذاشت و روی وب سایتش شروع به کار کرد.

سال ۱۳۹۳ با توجه به آموزش هایی که گذرانده بود، شرکتی که مدت ها پیش به ثبت رسانده بود را دوباره زنده کرد. او به اسم شرکت که طرفه نگاران نام داشت، یک دامین خرید (torfenegaran.ir) و روی آن تمام خدماتی که یک شرکت تبلیغاتی می توانست دارا باشد را به تفکیک راه اندازی کرد.

همچنین در کنار آن به صورت موازی وب سایت شخصی خودش (zoheirabedi.ir) را نیز به ثبت رساند. او به عنوان طراح از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۴ نمونه کار در دست داشت، از این رو شروع به دسته بندی آنها کرد تا در سایتش قرار بدهد زیرا برای یک طراح خیلی مهم است که رزومه اش را به صورت آنلاین در اختیار عموم بگذارد. این کار او خوشبختانه خیلی کارساز بود و نتیجه خوبی هم برایش در بر داشت.

او به خاطر اینکه وب سایت را تا حدی یاد گرفته بود، همه را به سمت وب سایت سوق می داد. در حالی که طرف اصلاً وب سایت نمی خواست اما زهیر به خاطر اینکه بتواند خدمات خودش را بفروشد، این کار را انجام می داد و کارساز هم بود. درحالی که وب سایت خودش را کامل نکرده بود و فقط home page اش را بالا آورده بود و به عنوان نمونه کار به افراد نشان می داد.

راه اندازی وب سایت ایران فتوشاپ

زهیر عابدی تا زمانی که به انتهای کلاس های آموزشی آقای حاجی محمدی برسد، توانسته بود ۳ وب سایت برای مشتریانش طراحی کند، به همین دلیل خدا را همیشه شاکر است. رفته رفته دیگر واضح بود که تایم کمی روی کارهای آژانس می گذارد و تمرکز خود را فقط روی کارهای خودش می گذاشت. در همان زمان بود که او روی وب سایت ایران فتوشاپ کار کرد که در حال حاضر بیزینس اصلی اش محسوب می شود.

از آنجایی که سورس عظیمی از فایل های آماده طراحان گرافیک را در اختیار داشت، به فکرش خطور کرد که آنها را به وبسایت تبدیل کند و یک فروشگاه اینترنتی با دامین iranphotoshop.ir راه اندازی نماید. البته همانطور که در بخش قبلی توضیح دادیم، در کنار آن ۲ وب سایت دیگر هم داشت که یکی به اسم خودش و دیگری به اسم شرکت بود و این فروشگاه به آنها اضافه شد.

زهیر عابدی در چند ماه اول هیچ نتیجه خاصی از فروشگاه اینترنتی خود نگرفت و این موضوع برای او بسیار ناراحت کننده بود. او با خود می گفت: این چه فروشگاهی است که راه اندازی کرده ام!

بنابراین با کلی تلاش، بالا و پایین کردن، مشاوره گرفتن و حتی با مرور دوباره آموزش کلاس ها و صحبت کردن با دوستان همیار و کمک گرفتن از آنها، موفق شد اولین فروش اینترنتی خود را به مبلغ ۳ هزار تومان انجام دهد. آنقدر او از این موضوع خوشحال بود که به گفته خودش شب اندازه ۲۰۰ هزار تومان شیرینی خریده بود.

او به پشتوانه بازاریابی و فروش آنلاین و تخصص سئویی که کسب کرده بود، شناخته تر شده بود و دیگر مشتریان خوبی داشت. بنابراین از شغل خود در آژانس هواپیمایی استعفا داد اما بعد اینکه از آنجا بیرون آمد، شوربختانه دیگر نه فروش اینترنتی و نه تماسی برای گرفتن پروژه داشت!

دوباره با خود گفت که همان اتفاق ۴ سال پیش افتاده است الان باید چیکار کنم؟ بنابراین تصمیم گرفت که چند ماهی در اسنپ کار کند. در حین کار مدام با خودش تکرار می کرد که چرا با ۴ تا فروش و درآمد کمی که کسب می کند، اینقدر هوایی می شود!

ناگهان به صورت اتفاقی یکی از دوستان برادرش با او تماس می گیرد و از او می پرسد که کار پیدا کرده یا نه؟ آن شخص به زهیر پیشنهاد کاری می دهد ولی زهیر از روی ناراحتی و ناامیدی قبول نمی کند اما به اصرار دوست برادرش بالاخره راضی می شود.

کار در کمپانی کاله به عنوان فتومونتاژ

دفتر برای کمپانی کاله بود و طراحان کاله آنجا کار می کردند. روز مصاحبه زهیر عابدی آنجا حضور پیدا کرد و مدیری که برای مصاحبه با او آمده بود کاغذ رزومه او را بر می دارد و به او می گوید یک طراح هیچوقت رزومه پر نمی کند! نمونه کار چه چیزی داری؟ زهیر برای نشان دادن نمونه کارهایش لب تاپ را باز می کند و در اولین اقدام وبسایت خودش را نشان می دهد.

بالاخره در یک اتفاق جالب، زهیر به خاطر فتومونتاژی که قبلاً کار کرده بود و به خاطر آن از طرف اطرافیان مورد تمسخر قرار می گرفت، در آن مصاحبه قبول شد.

زهیر به مدت ۲ سال آنجا به صورت حرفه ای کار کرد و توانست تجربیات بسیاری از دیزاینر های حرفه ای ایران یاد بگیرد. او قبل اینکه به شرکت کاله برود دنبال کار می گشت و یک رزومه به آموزشگاه ایده فرستاده بود؛ بعد از چند ماهی که در شرکت کاله مشغول به کار بود، مدیر آموزشگاه ایده با او تماس گرفت و خواست از نزدیک با هم صحبت کنند.

دقیقاً همین نمونه کارهای فتومونتاز را به مدیر آموزشگاه نشان داد و ایشان خوششان آمد و از او خواست در آموزشگاه به عنوان مدرس مشغول به کار شود. به هر حال چند دوره فتومونتاژ فوق العاده خوب آنجا برگزار کرد و نتیجه خوبی هم از انجا گرفت.

بعد از مدتی یکسری اتفاقاتی در مجموعه کاله افتاد که با خواسته های زهیر مچ نبود، پس از کاله هم استعفا داد و به خاطر اینکه در جای دیگر پیشنهاد کاری بهتر از آن را گرفته بود، رفت و آنجا هم به مدت ۲ ماه مشغول به کار شد و متأسفانه دوباره بی کار شد.

راه اندازی شرکت طرفه نگاران کهن

او از اینکه هر جایی برای کار می رود و بعد چند ماه و چند سال تهش دوباره بی کار می شود، خیلی عصبانی و ناراحت شده بود. آنجا بود که مهمترین تصمیم زندگی اش یعنی راه اندازی کسب و کار برای خودش را گرفت.

به خاطر اینکه سالها پیش شرکتش را ثبت کرده بود، هیچ مشکلی از بابت کارهای قانونی نداشت چون چند سال روی آن کار کرده بود و می توانست بگوید که صاحب یک شرکت تبلیغاتی چندین ساله است، پس رفت سراغ کاری که آرزویش را داشت.

ماشینش را فروخت و سرمایه ای برای خودش درست کرد اما وقتی می خواست کارش را شروع کند، متوجه شد که کافی نیست. او با مبلغی که در دست داشت فقط می توانست یک دفتر بگیرد، پس تصمیم گرفت با یکی از دوستانش که برنامه نویس بود، همکار شود.

با همدیگر دفتر را گرفتند و تجهیزات خود را داخل آن گذاشتند و کارشان را شروع کردند، دقیقاً در این برهه بود که متأسفانه به بیماری کرونا برخوردند و خیلی ناامید شدند. اما با توجه به تخصص و رابطه هایی که داشتند، شروع به بازاریابی کار خودشان کردند.

از آنجایی که کسب و کارها آنلاین رونق گرفته بودند و زهیر و دوستش تخصص آنلاین بودن را داشتند؛ توانستند پروژه هایی زیادی بگیرند. آنها تجهیزات شان را گسترده تر کردند و شروع به اضافه کردن نیروی کار نمودند. چون ۲ نفری نمی توانستند به کارها رسیدگی کنند؛ نزدیک به ۲ سال است که شرکت طرفه نگاران را دارند و دارای پرسنل هستند. آنها به صورت تخصصی بر روی موارد مختلف تبلیغاتی و اجرایی کار می کنند.

زهیر عابدی می گوید: اگر به گذشته برگردم ۱۰۰ درصد همین کارهای که انجام داده ام را دوباره انجام می دهم، فقط با یک تفاوت: اصلاً به چیزهایی که دارم مغرور نمی شوم و ۱۰۰ درصد وقتم را برای یاد گرفتن آموزش های بیشتر می گذارم.

به این فکر نمی کنم الان چیزی که بلد هستم حتماً کار من را راه می اندازد، پس سعی می کنم آموزش های حرفه ای ببینم و تمریناتم را بالاتر ببرم و سعی دارم آپدیت شده و بروز باشم و بیشتر آموزش ببینم.

کارگردان هنری طراح گرافیک طراح دستکاری
زهیر عابدی طراح گرافیک

مصاحبه با زهیر عابدی طراح و گرافیست ایرانی و پاسخ به ۴ سوال متداول

۱- سلام آقای عابدی، میشه کمی از خودتون بگید؟ داستان زندگی شما چیست؟

من زهیر عابدی متولد ۲۶ شهریورماه سال ۱۳۶۷ هستم و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه هنر می باشم. همچنین دارای سابقه کار در زمینه های مختلف همچون طراحی سایت و مشاوره تبلیغاتی می باشم.

من به عنوان یک طراح و تصویرساز (سورئالیسم) و علاقه‌مند به ساختن تجربه‌ ای بهتر برای آدم‌ ها، عاشق تصویرسازی دیجیتال در سبک فتومونتاژ هنری و فتومونتاژ تبلیغاتی هستم.

۲- مشکل امروزی طراحان گرافیکی در ایران را در چه چیزی می بینید؟

همیشه گفته ام که طراحان در ایران با محدودیت اینترنت و همچنین یکسری تحریم ها دست و پنجه نرم می کنند. گاهی اوقات امکان دسترسی به بعضی فایل ها را ندارند و اصلاً نمی توانند آنها را تهیه کنند، پس در پروژه های خود با بدقولی مواجه می شوند.

۳- چه اهداف و چشم اندازی در کارتان برای سال های آینده دارید؟

  • می خواهیم یک آموزشگاه خیلی بزرگ و نامبر وان در ایران راه اندازی کنیم، به طوری که در آن تمام نرم افزارهای دیجیتال و در کنارش برنامه نویسی را آموزش بدهیم.
  • ظرف ۳ سال آینده با توجه به کسب و کار و فروشگاه های اینترنتی که داریم، میخواهیم سیستم آموزشی ایران فتوشاپ را خیلی گسترده تر کنیم. سعی می کنیم تمام تجربیات ۱۲ سال گذشته خود را در اختیار افرادی بگذاریم که تشنه آموزش هستند.

زهیر عابدی از دوستانی که این متن را می خوانند انتظار دارد، کارهایی که خودش انجام داده است را انجام ندهند و از دیگران درس بگیرند.

او می گوید: اگر فکر می کنید به جایی رسیده اید که می توانید یک خروجی مناسبی داشته باشید، سعی کنید دقیقاً در همان موقع کمی تواضع به خرج بدهید و هیچ وقت ادعای من بلدم نداشته باشید.

۴- پیشنهاد شما به مخاطبان در حوزه کاری خودتان چیست؟

  • اولین پیشنهادم به تمامی افراد (چه سن تان کم یا زیاد باشد) این است که سعی کنند حتماً آموزش های به روز ببینید.
  • دومین پیشنهادم این است که علاوه بر آموزش دیدن، تجربه کنید تا بتوانید خروجی مناسبی در هر رشته ای که دوست دارید داشته باشید.

سوابق و فعالیت های حرفه ای  آقای زهیر عابدی

  • رئیس هیئت مدیره شرکت طرفه نگاران کهن
  • مدرس نرم افزارهای گرافیکی در آموزشگاه ایده
  • Art Director در شرکت مولتی کافه
  • Illustration Designer در شرکت آتیبال (کاله)
  • Art Director در شرکت سفرسازان خاورمیانه
  • Graphic Designer در هواپیمایی نسیم

مهارت های فردی آقای عابدی

  • بررسی بازار کار و اهداف کسب و کار مشتری و ارائه پروپوزال های تبلیغاتی
  • جمع آوری و آماده سازی محتوای اولیه محصولات و خدمات
  • تولید محتوا به صورت مستمر در بخش‌های اخبار، مقالات و تبلیغات وبسایت
  • تولید محتوای ویدئویی و تصویری سفارشی در رابطه با خدمات و محصولات
  • اشتراک‌گذاری محتوا در رسانه‌های تبلیغاتی دیجیتال
  • شناخت بازار، محصولات و خدمات مشتری
  • طراحی قالب گرافیکی و محتوای آگهی تبلیغاتی
  • پیگیری، آنالیز و تحلیل نتایج انتخاب سناریوی مناسب جهت معرفی محصول یا خدمت
  • طراحی بنر تبلیغاتی مطابق با سناریو
  • راه اندازی و مدیریت شبکه های اجتماعی
  • معرفی خدمات و محصولات به طور منظم در شبکه های اجتماعی

چند مورد از ویژگی های زهیر عابدی

  • خوش برخورد
  • دارای فن بیان خوب
  • قابلیت مدیریت گروه هنری
  • قابلیت مدیریت زمان اجرا و تحویل پروژه
  • به روز نگه داشتن اطلاعات شخصی
  • پر هیجان و شوخ طبع

راه های ارتباطی با زهیر عابدی مدرس نرم افزارهای گرافیکی

اینستاگرام: zoheirabedi

اینستاگرام ایران فتوشاپ: iranphotoshop.ir

اینستاگرام طرفه نگاران: torfenegaran

سایت شخصی: zoheirabedi.ir

آدرس دفتر: تهران، خیابان سهروردی شمالی

شماره در تماس و واتساپ: ۰۹۱۲۵۰۰۹۸۶۱

کد پستی: ۱۲۳۴۵۶۷۸۹۰

رای دهید

تیم تولید محتوا

این مطلب توسط تیم تولید محتوای ایران فاندر تهیه شده است. ما در تلاش برای توسعه وب فارسی هستیم تا بهترین مقالات در هر زمینه ای را برای وبسایت ها تهیه کنیم. کیفیت محتوای این صفحه توسط متخصصین و کارشناسان ما بررسی و تایید شده است.

سفارش تولید محتوا
اینستاگرام سایت ایران فاندر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

باز کردن چت
1
پریسا رحیمی
سلام، چطور می تونم کمکتون کنم؟