بیوگرافی مرتضی جاوید سلطان حافظه ایران و رکورددار گینس

مرتضی جاوید کیست؟ ویکی پدیا
زندگی نامه morteza javid تنها ایرانی رکورددار حافظه جهان در گینس

مرتضی در ۳۰مین روز خردادماه سال ۱۳۶۳ در مشهد در یک خانواده معمولی دیده به جهان گشود.

وضعیت زندگی خانواده مرتضی خوب نبود زیرا در شرایط سختی به سر می بردند و با مشکلات مالی و محرومیت دست و پنجه نرم می کردند. با این حال مرتضی همیشه به آینده امیدوار بود و می گفت که این روزها هم می گذرد و صد در صد جهشی خواهند کرد.

او همیشه به دنبال این بود که خود و خانواده اش را بالا بکشد که خداروشکر همین اتفاق هم افتاد و همگی با همکاری هم بالاخره در مسیر رشد و تعالی قرار گرفتند.

خاطرات دوران کودکی مرتضی جاوید از زبان خودش

دوران کودکی ام همراه با آرزوهایی بود که به نظرم دست یافتنی نبودند اما رفته رفته که بزرگتر شدم، خودم آنها را با تلاش ساختم و به دست آوردم.

در کودکی خیلی شیطنت می کردم، به گونه ای که اگر در یک جمعی آشوبی به پا می شد، می گفتند مرتضی را از آن جمع بیرون بیاورید تا اوضاع آرام شود. انرژی بالایی داشتم و مثل زلزله همه جا را به هم می ریختم ولی به دلیل اینکه درس هایم خوب بودند و همیشه شاگرد اول در مدرسه، منطقه و استان بودم، از شیطنت هایم چشم پوشی می شد.

زمانی که با همکلاسی هایم مدرسه را به هم می ریختیم، همه بچه ها را برای تنبیه می گرفتند و من را جدا می کردند و می گفتند چون بچه درسخوانی است، عیبی ندارد.

اولین مدرسه ای که می رفتم، خانه ای بود که اوضاع نابسامانی داشت؛ به طوری که آجرهای سقفش می افتاد و بچه ها جا خالی می دادند تا خدایی نکرده به سرشان نخورد. ۲ سال اول دبستان را در همان خانه ای که مدرسه پیروزی مشهد نام داشت سپری کردم.

من مرتضی جاوید سال سوم ابتدایی را در مدرسه صابری درس خواندم که در یکی از محله های قدیمی مشهد به نام تپ المحله نزدیک حرم امام رضا (ع) بود. خلاصه ۴ سال اول را به نحوی گذراندیم و بعد از آن به منطقه دیگری نقل مکان نمودیم و پنجم ابتدایی را در مدرسه غیرانتفاعی رازدان مشهد گذراندم.

تأسیس انجمن ادبیات تکانه

مرتضی جاوید سعی می کرد در تمامی حوزه ها ورود داشته باشد. او در اینباره توضیح می دهد: در دوران کودکی خیلی به نقاشی و کاریکاتور علاقمند بودم و بدون اینکه کلاسی رفته باشم، می توانستم به صورت حرفه ای در این زمینه کار کنم. بعد از آن رفته رفته به حوزه تئاتر علاقمند شدم و در تئاترهای مختلف حضور پیدا کردم… بعد از گذشت مدتی به موسیقی نیز علاقمند شدم و سازهای مختلفی را امتحان کردم. چندین سال پیانو می زدم که آن را به مرور زمان کنار گذاشتم و وارد جلسات شب شعرها شدم.

در مشهد با تعدادی شاعرین از کلاسیک و سنتی گرفته تا شاعرهای جدید، آشنا شدم و بعد از ارتباط گرفتن با آنها، خودم یک شب شعر به نام انجمن ادبیات تکانه زدم که چندین سال پاتوق تمام شعرای مشهد بود و من آنجا مجری برنامه بودم. با این روال جلو رفتیم و پیشرفت مان باعث شد با شاعرین بزرگ از کشور همچون مرحوم قیصر امین پور و خیلی از بزرگان که از تهران می آمدند ملاقاتی داشته باشم.

دانشگاه رفتن و تغییر رشته | تحصیلات مرتضی جاوید

با اینکه می خواستم رشته ریاضی بروم اما به دنبال رشته تجربی رفتم تا بتوانم پزشکی بخوانم اما کنکور انسانی دادم و رفتم لیسانس ادبیات فارسی خواندم.

خیلی ها به من می گفتند به خاطر اینکه در شعر و ادبیات استعداد داری و فعالیت هایی هم در این زمینه انجام داده ای، پس بیا در این زمینه تحصیل کن! اما جالب است بدانید که وقتی دانشگاه رفتم ذوقی که داشتم، به کل کور شد. کم کم متوجه شدم که همه در قرن ۴ و ۵ گیر کرده اند و هیچ ارتباطی بین ادبیات کهن و معاصر و جهانی نیست.

با گذشت زمان دغدغه های روانشناسی و بحث های موفقیت در من شکل گرفت. با خود فکر کردم که شاید گمشده من در این حوزه باشد و بتوانم در این زمینه به افراد کمک کنم که حال دلشان بهتر شود. به همین خاطر کارشناسی ارشد را روانشناسی خواندم.

ورود مرتضی جاوید به حوزه مغز و حافظه

حوزه ای که امروزه در آن متمرکز هستم، حوزه مغز و حافظه، قدرت های ذهنی و تفکر خلاق می باشد. در این زمینه هم خدمت شما عرض شود که ۳ بار رکورد گینس را شکسته ام.

واقعیت این است که از همان دوران راهنمایی و دبیرستان، بعضی از مطالب ساده را معلمان جوری برایمان می پیچاندند که اگر طرف نابغه هم بود، ۳ بار باید گوش می کرد تا ببیند معلم چه می گوید. در روی دیگر سکه بعضی از معلمان مطالب سخت را به قدری با ترفندهای تدریس و با رسم شکل و شوخی کردن ها و روش هایی که بلد بودند، ساده بیان می کردند که مثل آب خوردن آدم یاد می گرفت.

آنجا بود که فهمیدم وقتی معلم مطالبی توضیح می دهد که بچه ها سر کلاس متوجه نمی شوند، هنگامی که از زبان من می شنوند که برای کسی دیگر توضیح می دهم، سریع برایشان جا می افتد. آنجا به این پی بردم که نبوغ ساده سازی را من در خود دارم.

وقتی با دوستانم صحبت می کردم، متوجه می شدم که هر کدام در درسی قوی هستند و از تک به تک آنها روش های خواندن درس هایشان را می پرسیدم و به کسی که در درس هایش ضعیف بود، کمک می کردم و مطالب را به او انتقال می دادم. بعداً متوجه شدم که آن فرد ضعیف هم در آن درس دارد رشد می کند و تدریس من کارساز است.

روش الگوبرداری از افراد مختلف، پایه یک ایده بزرگ در ذهنم شد و من توانستم هزاران نفر را با این روش آموزش دهم. این کار باعث شد هم کار آنها راه بیافتد و هم جهشی برای من و تیمم شود!

این الگوبرداری ها از افراد مختلف، من را به این خروجی رساند که همه ما به ویژه ایرانی ها خیلی باهوش و نابغه هستیم و به این نتیجه رسیدم که این مطالب نیستند که سخت اند بلکه روش ها هستند که موضوع را پیچیده می کنند! ما بایستی روش های فوق العاده را پیدا کرده، الگوبرداری کنیم و سپس آنرا توسعه دهیم.

بخشی از الگوبرداری ها را من به صورت تجربی انجام می دادم و بعداً با کتاب هایی مثل تقویت حافظه و مطالعه منابع مختلف در این زمینه آشنا شدم.

زمانی که تکنیک های حرفه ای تری آموختم و تمریناتم بیشتر شد، متوجه شدم که در حوزه حافظه و حفظ تمرکز (حفظ اعداد، کلمات، فرمول ها، اسامی و چهره ها…) حرفی برای گفتن دارم. اول روی خودم تمرین کردم و بعد از آن اطرافیانم را رشد دادم؛ هر تکنیکی را به آنها می گفتم، به خوبی رشد می کردند.

جالب است بدانید که به یکی از همکلاسی هایم به شوخی یکی از تکنیک های حافظه را آموزش دادم، فردای آن روز آمد و کلی تشکر کرد و گفت امتحانم را خیلی عالی دادم. وقتی متوجه شدم که این روش ها و تکنیک ها جواب می دهد، با یکسری از مؤسسات صحبت کردم و کم کم مشغول به تدریس شدم و این آموزش ها را گسترش دادم.

امروزه بیش از ۲۰ سال است که در این حوزه فعالیت دارم و به همه انسان ها کمک می کنم تا بیاموزند که چگونه بهتر یاد بگیرند! به عنوان مثال: به حافظان قرآن کمک می کنم تا سریعتر قرآن را حفظ نمایند، به بازیگران کمک می کنم تا دیالوگ شان را سریعتر حفظ کنند، به سالمندان کمک می کنم که آلزایمر نگیرند و… ما وقتی روی ذهن مان و قدرت مغزمان کار کنیم و بتوانیم بیس یادگیری مان را قوی تر نماییم، می توانیم در همه ابعاد زندگی مان، جهش داشته باشیم.

۱۶ سالگی – ورشکستی و ۲۵ میلیون تومان بدهکاری

ما ایرانی ها رکوردار شکست هستیم! عزیزانی داریم که ۱۶ سالشان است و ۳۲ بار شکست عشقی خورده اند، وقتی آهنگ های منفی پخش می شود، نمی دانند روی کدام عشق شان تمرکز کنند.

در اوایل کارم  وقتی که می خواستم آنرا گسترش بدهم، به فکر این افتادم که یک دفتر یا اتاقی از مؤسسه اجاره کنم، یک شریکی داشتم که در همان اوایل کلاه من را برداشت و ۲۵ میلیون تومانم را برد. به دلیل اینکه من ضمانت کرده بودم و تمام چک ها و همه مدارک به نام من بود، با یکسری از طلبکارها تنها ماندم… یا بایستی پول را جور می کردم یا زندان می رفتم!

بنابراین با طلبکاران صحبت کردم و یکسال فرصت گرفتم! فکری که به ذهنم رسید این بود که برای جور کردن پول، باید رشدی به بیزینسم بدهم و از مهارتی که بلد هستم سریعتر و بیشتر استفاده کنم تا بتوانم جواب طلبکاران را بدهم.

به ذهنم رسید که بیایم در زمینه حافظه، کتاب بنویسم و این کتاب را در مدارس و دانشگاه ها بفروشم. رفتم با چندین مدرسه صحبت کردم که بروم سمینار برگزار کنم و در آنجا هر کتابی فروختم نصفش را به مدرسه بدهم و نصفش را خودم بردارم اما متأسفانه هر جایی که می رفتم قبول نمی کردند و می گفتند تو ۱۶ سالت هست و هنوز بچه ای!

من مرتضی جاوید ناامید نشدم و آمدم به دفترچه تلفن آشناها رجوع کردم که ببینم چه کسی معلم و در مدارس فعالیت دارد، سرانجام یک سرنخی پیدا کردم و از آن طریق جلو رفتم. از این مدرسه به آن مدرسه معرفی ام کردند و من در نتیجه توانستم به آنچه در ذهنم بود دست یابم. از دبیرستان های دخترانه و پسرانه و حتی از مناطق پایین و محروم شروع کردم که کمتر راجع به مسائلی که مطرح می کردم شنیده بودند.

واقعیت این بود که هدف اصلی من پول درآوردن نبود! با اینکه دوست داشتم پول هم دربیاورم تا جواب طلبکاران را بدهم اما یادگیری بچه ها اولویت اولم بود.

با خدا معامله کردم و گفتم من تمام توانم را می گذارم و منتظرم ببینم تو چه کار برای من انجام می دهی! در عرض ۱ سال تمام مدارس مشهد من را شناختند، جاهایی که به رایگان برای تدریس می رفتم، با من تماس می گرفتند و می گفتند که حاضریم هزینه هم پرداخت کنیم تا شما برای آموزش تشریف بیاورید.

در عرض ۱ ماه من ۵ کتاب جیبی نوشتم که تا به امروز ۷۵ بار به چاپ رسیده است و در این ۲۰ سال، جزو پرفروش ترین کتاب های حافظه در ایران به شمار می رود.

علاوه بر اینکه در عرض چند ماه با خواست خدا توانستم بدهی طلبکاران را جور کنم، همچنین تلاش هایم باعث رشد بیزینس ام نیز شد. این جمله را به خوبی لمس کرده ام که می گویند شکست پلی است برای پیروزی!

زمانی که آدم زیر فشار قرار می گیرد، تازه موقع رشدش است؛ اینجا می توان گفت شکست مالی باعث رشد بیزینس من شد. بعد از آن که سطح درآمدم بالا رفت، کارمان را به یک ساختمان بزرگتر انتقال دادیم و جالب اینجاست که آخر سر مالک آن ساختمان شدم.

درباره شکست روحی اگر بخواهم بگویم، شفیعی کدکنی یک مصرع جالبی دارد که می گوید: باید بچشد عذاب تنهایی را مردی که ز عصر خود فراتر باشد! ما اغلب می دانیم افرادی که نابغه هستند، مشکلات روحی بیشتری نیز دارند. می بینیم کسی که کتاب زیاد می خواند، درگیر فلسفه می شود و به پوچی می خورد و تا مرز خودکشی می رود.

خیلی از این موارد را در سطح جامعه می بینیم که اگر کسی نتواند هوش و نبوغ خود را در راه درست خرج کند، ممکن است کلاً داغون شود و دست به خودکشی بزند! پس بنابراین همراه با رشد هوشی افراد، باید بستری برای تخلیه این هوش باشد.

من مرتضی جاوید در آن برهه به دلیل محدودیت ها و شرایط مالی که از طرف خانواده داشتم، در اوج نوجوانی افکارهای مزاحم سراغم آمد که ازکجا آمده ایم، کجا هستیم و چرا اینگونه ایم و… مشکلات روحی و فکری داشتم و مغزم تمرکز خود را از دست داده بود. یک روز در شهر قدم می زدم و از کنار بیمارستان قائم که نزدیک میدان تقی آباد مشهد است، رد می شدم… حس کنجکاوی من گل کرد و داخل بیمارستان شدم!

رفتم بیمارستان و دیدم که یک همایش جامع از روانشناسان و پزشکان برگزار می شود. آنجا دکتر مهدی فتحی از هیپنوترهای معروف ایران سخنرانی می کند تا من رسیدم سر سخنرانی این جمله را گفت: نگو ای خدا من مشکل بزرگ دارم، به مشکل بگو خدای بزرگی دارم!

این جمله من را تکان داد و به خود گفتم مرتضی تو محکوم به فنا نیستی، یا باید کم بیاری و بمیری و تمام… و یا باید مبارزه کنی و خودت را نجات بدهی! قطعاً راهی است اگر بتوانی خودت را نجات بدهی و شاید بتوانی به هزاران نفر که شرایط تو را دارند، کمک کنی!

بنابراین شروع به مبارزه کردم، مشاوره رفتم و کتاب خواندم و با یک دوستی آشنا شدم که نفوذ کلام خاصی داشت، واقعیت را بخواهید من پیام الهی را از زبان او شنیدم. آقای اقدسی به زندگی من آمد و من بعد از صحبت کردن با او خیلی آرام شدم و او راه حل اصلی را به من نشان داد.

باید بدانید که شکست مالی باعث شد بیزینس ام رشد کند و شکل بگیرد؛ بعد از آن نیز ازدواج و حضور همسرم خیلی در این رشد مؤثر بود. از طرفی نیز بعد از آنکه شکست روحی را پشت سر گذاشتم و راهم را پیدا کردم، روح و روانم قوی تر شد و به سمت روانشناسی رفتم و گفتم که خیلی ها علمش را دارند اما تجربه اش را ندارند؛ من درد کشیده ام و می توانم در این زمینه کمک شان کنم.

سال ۱۳۸۹- داستان آشنایی و ازدواج با همسرش فاطمه ثنایی

اوایل مثل بقیه که می گویند قصد ازدواج ندارم، من نیز نمی خواستم ازدواج کنم! چون چشم انداز این را داشتم که درسم را در ایران و بعد در خارج از کشور ادامه بدهم و در خارج از کشور در زمینه مغز و حافظه دانشمندی در سطح دنیا باشم… ولی حادثه خبر نمی کند! بعضی اوقات آن کسی که فکر نمی کنی در یک تایمی که انتظارش را نداری، سر راهت قرار می گیرد.

داستان از این قرار بود که من مشغول تدریس بودم، زمانی بود که من کاملاً در مشهد شناخته شده بودم و در تهران و جاهای دیگر دوره ۱۰ روزه زبان داشتیم که امروزه هم کم و بیش برگزار می کنیم. در مشهد دوره ۱۰ روزه برگزار می کردم که همسرم در آن دوره شرکت می کند و آنجا با هم آشنا می شویم و بعد می بینیم که دقیقاً همان کسی هستیم که شاید در رویاهایمان بود.

جالب است بدانید همسر مرتضی جاوید می گوید: «آنروز قصد ورود به آن دوره را نداشتم و چون از سر جلسه امتحان برگشته بودم، خیلی خسته بودم. دخترعمه ام به من گفت کلاس زبان می روم و کلی اصرار داشت که به همراه او کلاس زبان بیایم، به زور سر کلاس نشستم و از مؤسسه گفتند باید نصف هزینه شهریه را پرداخت نمایید.

همان یک جلسه حضور در سر کلاس، به خاطر بی حوصلگی و کم خوابی مدام غر می زدم که این چه کلاسی بود من را آوردی، من نمی خواهم بیایم کلاس، شهریه من را برگردانید. از مؤسسه قبول نکردند و گفتند باید کلاس ها را شرکت کنید یا اینکه شهریه تان می سوزد.»

بنابراین از جلسه دوم کلاس شرکت کرد و دیگر خوابالو و بی حوصله نبود و تازه آنجا فهمیده بود که چی به چی هست! همیشه ته کلاس می نشست و همدیگر را ندیده بودیم تا اینکه من در سطح شهر یک دفتر اجاره کردم و به یک نفر به عنوان مدیر روابط عمومی نیاز داشتم که ایشان آمدند و گفتند که من می توانم برایتان دانشگاه شریف را اوکی کنم!

از حرفش متعجب شدم و گفتم ما خودمان مشهد هستیم و دانشگاه شریف را چگونه می توانی جور کنی؟ گفت آره من می توانم…

فاطمه قبل از ازدواج به تهران رفت و با انجمن دانشگاه صحبت کرد که یک کلاس در آنجا برگزار کنیم. به هر حال با هم به عنوان همکار تهران رفتیم و آن دوره را برگزار کردیم و در غالب این رفت و آمدها، علاقه بین ما شکل گرفت و ما خانواده ها را در جریان قرار دادیم و اما با مخالفت آنها مواجه شدیم.

این وسط چند نفر از همکاران مؤسسه آمدند و در کار ما دخالت کردند! این هم جزو تجربیات طلابی من است که می گویند رازهایت را به همه کس نگو… یکی از نزدیکترین همکاران من با خانواده همسرم در کافی شاپ قرار گذاشته و زیر آب ما را زده بودند و گفته بودند که این آقا به درد نمی خورد، به ظاهر و شهرتش نگاه نکنید، این شخص فردا دختر شما را رها می کند و از این داستان ها…

درست ۳ ماه اینور و آنور دوندگی کردیم، فامیل مان را واسطه قرار دادیم، تا اینکه اوضاع را آرام کردیم. تازه از این طرف هم خانواده من مخالف بودند! خیلی جالب است ما برای رسیدن به هم خیلی مبارزه کردیم و به هم رسیدیم و توانستیم یک زندگی تشکیل بدهیم.

مرتضی جاوید مبتکر سریع ترین روش یادگیری مکالمه بدون فراموشی

هدف من این است که ما پایه گذار یک بنیاد یادگیری خیلی قوی و قدرتمند جامع در سطح جهان باشیم. البته ما به این هدف در ایران جامه عمل پوشانده ایم، در واقع تبدیل به مرجعی برای اینکه افراد بتوانند یادگیری و مغزشان را متحول کنند، شده ایم.

این مرجع دارای خدمات مختلف آموزشی می باشد و مشاوره، محصول و یا از هر آنچه برای این قضیه لازم است را در اختیار تمامی علاقمندان قرار می دهد. خانواده ها یاد خواهند گرفت که از بدو تولد فرزندشان، چه تکنیک هایی انجام بدهند که او هوش بیشتری از لحاظ کلامی و عاطفی داشته باشد.

قصد داریم در بنیادمان به مدارس، دانشگاه ها، میانسال ها، سالمندان، مدیران، خانم های خانه دار، انواع کسبه و… خدمات بدهیم تا افراد بتوانند با مدیریت بهتر مغزشان و با افزایش توان یادگیری شان، تمام جنبه های زندگی شان را قوی تر سازند؛ همانگونه که خود من خداروشکر با تمرینات مستمری مغز و حافظه توانستم به عنوان تنها ایرانی در گینس، ۳ بار رکورد حافظه جهان را بشکنم.

من در جهان تنها کسی هستم که ۶ رکورد گینس در زمینه حافظه دارم و تلاشم بر این است که تمام رکوردهای حافظه را که نزدیک به ۲۰ رکورد است، از دست خارجی ها خارج کنم و هیچ رکوردی برایشان باقی نگذارم.

سخن پایانی مرتضی جاوید با مخاطبان ایران فاندر

باوری که خیلی در زندگی ام مهم بوده و سال ها من مرتضی جاوید را جلوتر انداخته است، این بوده که دانسته ام ما معمولاً نداشته هایمان را در دیگران می بینیم و فکر می کنیم آنها آدم های موفقی هستند. ممکن است هر کس در زمینه ای از ما موفق تر باشد اما انسان موفق واقعی کسی نیست که صرفاً پولدار باشد بلکه انسان موفق واقعی کسی است که در حوزه های مختلف زندگی اش بالانس داشته باشد!

یعنی ممکن است من آدم پولداری باشم و در زمینه پول و ثروت رشد کرده باشم اما از کجا معلوم که من همسر نمونه ای باشم؟ شاید پدر خوبی نباشم، از لحاظ آگاهی اوکی نباشم، وقت برای خواندن ۲ کتاب نگذارم، اصلاً ممکن است از لحاظ آگاهی رشد کرده باشم اما از لحاظ ورزش، سلامتی، تغذیه و تناسب اندام به خودم نرسم!

پس توصیه من به شما این است که جنبه های مختلف زندگی تان را شناسایی و به ۵ تا ۷ ضلع مختلف تقسیم کنید و بعد آنها را چکاب کرده و سپس بالانس شان نمایید. هر جا که نکته ضعفی دارید آن ضلع را رشد دهید و بدانید که انسان موفق کسی است که در حوزه های مختلف نامبروان باشد.

• تلاش جسمی:

باید تلاش جسمی کنید، آموزش ببینید و صبح تا شب همه توان خود را برای ساختن یک شخصیت خوب، بگذارید.

• تلاش فکری:

چشم انداز و نگرش مثبت داشته باشید، رویاپردازی کنید، اهدافتان را بنویسید و تابلو آرزوها داشته باشید. از نوشتن و تجسم کردن غافل نباشید، حتماً بنویسید، ببینید، چشم انداز داشته باشید و تارگت مشخص کنید.

• تلاش معنوی:

رسالت اصلی همه ما در این دنیا تلاش معنوی است! یک رسالت عمومی و یک رسالت خصوصی داریم. رسالت خصوصی را هر کس بایستی خودش پیدا کند و باید ببینید که در کجا می تواند بیشتر مؤثرتر باشد.

رسالت عمومی نیز یعنی هیچ چیز در دنیا برای ما نیست و فقط نوبت ما است! ما فکر می کنیم که این خانه، ماشین و حتی این توانمندی هایی که داریم متعلق به ما است، در حالی که اینگونه نیست! اموال را می گذاریم و اعمال را با خود می بریم!

کسی موفق است که زود بیدار شود و بفهمد که خدا این همه امکانات را در اختیار ما گذاشته تا به همدیگر خدمت کنیم. پس رسالت اصلی و تلاش معنوی ما باید خدمت به همدیگر باشد، اگر هم خودخواه ترین آدم روی زمین باشیم.

دوره های آموزشی دکتر مرتضی جاوید

1. پکیج آمپول مکالمه انگلیسی و ۱۰۰۰ لغت – قیمت: ۱,۵۹۰,۰۰۰ تومان
2. پکیج آموزش زبان «من CAN» (ویژه کودکان) – قیمت: ۳,۰۰۰,۰۰۰ تومان
3. پکیج ۲۰۰۰ واژه شگفت انگیز جاوید – قیمت: ۱,۵۹۰,۰۰۰ تومان
4. پکیج دوپینگ مغز جاوید – قیمت: ۳,۰۰۰,۰۰۰ تومان
5. پکیج دانلودی سری برنامه‌ی تتافیزیک – قیمت: ۷۰۰,۰۰۰ تومان
6. پکیج دانلودی برنامه‌ی ۲۱ راز ناگفتۀ موفقیت! – قیمت: ۴۲۰,۰۰۰ تومان
7. پکیج “افکار مزاحم را به مراحم تبدیل کنید” – قیمت: ۲۹۰,۰۰۰ تومان
8. پکیج دانلودی وبینار تقویت کوانتومی Writing – قیمت: ۲۰۰,۰۰۰ تومان
9. پکیج دانلودی وبینار تقویت کوانتومی Reading – قیمت: ۲۰۰,۰۰۰ تومان
10. پکیج دانلودی وبینار «از کودک خود انیشتین بساز!» – قیمت: ۴۹۰,۰۰۰ تومان
11. پکیج دانلودی وبینار واژگان تخصصی مهاجرت – قیمت: ۱,۰۰۰,۰۰۰ تومان
12. پکیج دانلودی وبینار ۱۲۵ لغت ضروری انتهای کتاب ۵۰۴! – قیمت: ۲۰۰,۰۰۰ تومان
13. پکیج دانلودی سمینار «از سر راه خودت کنار برو» – قیمت: ۹۹۰,۰۰۰ تومان
14. پکیج دانلودی سمینار سفر به اعماق مغز و مکالمه هیپنوتیزمی – قیمت: ۱۹۹,۰۰۰ تومان
15. پکیج دانلودی سمینار هواپونوپونو پلاس استاد مرتضی جاوید و دکتر جو ویتالی – قیمت: ۵۹۰,۰۰۰ تومان
16. پکیج دانلودی سمینار آموزشی مغز جاوید به توان بی‌نهایت – قیمت: ۴۹۹,۰۰۰ تومان
17. پکیج دانلودی سمینار آموزشی ۲۰ راز مگو در یادگیری زبان – قیمت: ۱۹۹,۰۰۰ تومان
18. پکیج دانلودی سمینار فراسپاسگزاری جاوید – قیمت: ۳۹۹,۰۰۰ تومان
19. کتاب افکار مزاحم را به مراحم تبدیل کنید! – قیمت: ۲۸,۰۰۰ تومان
20. کتاب مثل آب خوردن تست بزنید!
21. دفتر تمرینات پاکسازی و سپاسگزاری – قیمت: ۶۵,۰۰۰ تومان
22. کتاب عبارت پنجم هواُپونوپونو – قیمت: ۶۹,۰۰۰ تومان
23. کتاب صوتی محدودیت صفر (با خوانش خانم فاطمه ثنایی) – قیمت: ۳۹,۰۰۰ تومان
24. پکیج آموزشی نابغه سخنرانی (آموزش اصول سخنوری) – قیمت: ۴۹۰,۰۰۰ تومان | ۳۹۰,۰۰۰ تومان
25. بج سینه «خدایا اراده‌ی من نه، اراده‌ی تو» – قیمت: ۹۹,۰۰۰ تومان
26. انگشتر منقش به اسم «خدا» – قیمت: ۹۹۰,۰۰۰ تومان

راه های ارتباطی و شماره تلفن مرتضی جاوید بنیانگذار آموزش زبان بدون فراموشی در ایران

آیدی اینستاگرام: mortezajavid_com

کانال تلگرام: mortezajavid

سایت: mortezajavid.com

فیسبوک: Morteza Javidoriginal

توییتر: mortezajavid6