زندگی نامه مانوئل اوهانجانیانس منتور و شتابدهنده استارتاپ ها
مانوئل در خانواده ای بزرگ شد که از نظر اقتصادی متوسط بود و متأسفانه در ۸ سالگی پدرش را از دست داد. تنها خاطره ای که او از دوران کودکی یادش می آید، این است که یک روز از کیف مادرش پول کش رفت و وقتی پدرش متوجه این قضیه شد، به شدت با او برخورد کرد. این ماجرا باعث شده که وقتی کیفی می بیند (چه باز و چه بسته) اصلاً از کنارش هم رد نمی شود و می گوید حتی کیف همسرم را هم با اجازه خودش باز می کنم.
متأسفانه بعد از فوت پدرش به دلیل عدم استطاعت مالی، خانوادهاش توان خرید کامپیوتر نداشتند. در سال ۱۳۸۰ عمویش به دلیل داشتن وضع مالی خوب، کامپیوتری برای خود خریده بود و مانوئل برای بازی و کار با کامپیوتر به خانه آنها می رفت. او همیشه در حسرت بود که یک کامپیوتر داشته باشد زیرا می دانست که با آن کارهای زیادی می تواند انجام بدهد.
مانوئل از کودکی با بقیه بچه ها فرق داشت؛ حتی برای بازی در کوچه هم هیچ دوستی نداشت! به همین دلیل رفته رفته به سمت کار با کامپیوتر و اینترنت سوق پیدا کرد. او می گوید: زیاد بکگراندم را به یاد نمی آورم و هر چی از گذشته بوده را سریع فراموش می کنم و سعی دارم به جلو نگاه کنم و زیاد در خاطرات نمانم.
عموی مانوئل اوهانجانیانس به عنوان یک تکیهگاه برای خانواده شان بود، اما بعد از گذشت مدتی تصمیم گرفت که با خانوده اش به کانادا مهاجرت کند. مانوئل از شنیدن این موضوع بسیار ناراحت شد زیرا به نوعی پشتوانه خانوادگیش را از دست می داد! در این میان خبر خوشحال کننده این بود که عمویش بعد رفتنش، کامپیوتر خود را برای مانوئل گذاشته بود.
مانوئل بعد از صاحب شدن کامپیوتر، با هزار بدبختی توانست دیال آپ (Dialup) بگیرد و اینترنت آن را فعال سازد. با همین کامپیوتر اولین وبلاگ خود را در سال ۱۳۸۲ ایجاد نمود و سپس به روش های مختلف از اینترنت و کامپیوتر شروع به کسب درآمد کرد.
او در اینباره می گوید: «به جای اینکه بنشینم پای کامپیوتر تمام وقت خود را صرف بازی کنم، بیشتر وقت خود را صرف کارهای مثبت می کردم تا چیزهایی را یاد بگیرم و اتفاق خوبی را برای خودم رقم بزنم. من معتقدم، مهم نیست که در چه شرایطی قرار دارید و چه اتفاقی برایتان افتاده؛ مهم این است که چگونه می توانید به نحو احسن از آنها فرصت بسازید»
- بازاریابی لوازم التحریر در سال ۱۳۸۴
اولین شغل خود را در دوران دبیرستان با بازاریابی لوازم تحریر شروع کرد و توانست یک سفارش ۲ میلیون تومانی از مغازه بگیرد که از آن تنها ۳۰ هزار تومان پورسانتش شد.
- مهاجرت به تهران در سال ۱۳۸۵
به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت کردند. به گفته خودش تا سال ۱۳۹۰ با همان کامپیوتر که هدیه عمویش بود، کار خود را پیش برد و بعد آن توانست یک لپتاپ بخرد. او همیشه آرزو داشت یک موجودیت و برندی برای خودش داشته باشد که رفته رفته بتواند آن را بزرگتر کند. آن آرزو هم اکنون تبدیل به واقعیت شده و ایسمینار نام دارد.
- جوش کاری و فلزکاری در سال ۱۳۸۶
با همکاری پسرعمهاش شروع به کارهای فنی (جوش کاری، فلز کاری) کرد. در حالی او یک فرد نرم افزاری بود، نه سخت افزاری! هیچ چیز از کارهای فنی نمی دانست ولی برای گذران زندگی مجبور بود این کار را انجام بدهد. بعد اینکه در همان سال (۱۳۸۶) کنکور غیرانتفاعی قبول شد، عمویش تمام هزینه دانشگاه او را متقبل شد. (همان عمویی که کامپیوتر خودش را به مانوئل هدیه داده بود)
مانوئل اوهانجانیانس تصمیم گرفت دیگر سراغ کارهای فنی نرود زیرا می خواست به طور جدی وارد دانشگاه شود و ببیند چه کاری می تواند در کنار تحصیلش انجام دهد. در مدتی که دانشجو بود، در جاهای مختلفی کار کرد تا اینکه یک روز جناب آقای دکتر لاهوتی مدیر گروه رشتهاش که از افراد تأثیرگذار در زندگیش نیز محسوب می شود، او را به عنوان مهندس صنایع به مرکزی معرفی کرد تا برود و به عنوان دستیار آنجا مشغول به کار شود.
از نظر مانوئل خیلی جالب بود که بین این همه دانشجو، دکتر لاهوتی او را معرفی کرده بود!
مانوئل در همین برهه زمان بود که با همسرش آدرینه آشنا شد. آنها حدود ۳ ساعت در پارک نشستند و دوتایی توانستند تنها ۳ خط رزومه بنویسند! او به طور اتفاقی به امید اینکه فرجی حاصل شود، در آخر رزومه خود، اسم وبلاگ خودش را هم نوشت. موقعی که برای تحویل روزمه به مرکزی که دکتر لاهوتی معرفی کرده بود، رفت؛ به خاطر همین وبلاگ، کار کردن با او را پذیرفتند.
مانوئل اوهانجانیانس قبول کرد که با آنها همکاری کند و از کار قبلی خود انصراف داد و با حقوق ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان در این شرکت مشغول به کار شد.
آقای میثم صفاری نژاد سومین شخص تأثیرگذار در زندگی او می باشد که از ایشان خیلی چیزها یاد گرفته است. آقای صفارینژاد که خود نیز در این شرکت به عنوان کارمند بود، از مانوئل خواست که فقط ۴ ماه گیونت یاد بگیرید و حتی در این برهه نیز حقوقش را دریافت کند.
او ۴ ماه وقت گذاشت و داتنت نیوگت را یاد گرفت و توانست چند وبسایت با آن بالا بیاورد. آقای صفارینژاد کار بازاریابی را انجام می داد و مشتری می گرفت و مانوئل برایشان سایت طراحی می کرد؛ او بعد از مدتی متوجه شد که داتنت نیوگت به درد نمی خورد و به دنبال یادگیری جوملا رفت و از آقای صفاری نژاد خواست که به او پروژه مشاور مدیریت بدهد.
- بر عهده گرفتن پروژه باز طراحی ایدرو در سال ۱۳۸۸
او به همراه آقای دکتر رحمان سرشت، پروژه باز طراحی استراتژی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران را بر عهده گرفت و شبانه روز خود را درگیر آن ساخت و با کلی تلاش توانست آن را با موفقیت به سرانجام برساند. این اولین شروع کاری مانوئل به عنوان مشاور مدیریت بود. بعد از آن پروژه های مختلفی رفت و در کنار آن نیز طراحی وب سایت انجام می داد.
- پیشنهاد کاری از شرکت کاله در سال ۱۳۹۲
او از یکی از شرکت های زیرمجموعه کاله پیشنهاد کاری گرفت که آقای کاوه یزدی فرد مدیرعامل آنجا بود. ایشان با حقوق ماهیانه ۹۰۰ هزار تومان به مانوئل پیشنهاد داد که بیاید و در پیشش شروع به کار بکند. مانوئل این درخواست را قبول کرد.
تولد ایسمینار (پلتفرم برگزاری وبینار) در سال ۱۳۹۲
مانوئل قبل از سال ۱۳۹۲ به جای مدیرعامل شرکتشان (همان جایی که میثم صفارینژاد آنجا بود) سر کلاس های دانشگاه او که به صورت مجازی برگزار می شد، حضور پیدا می کرد. آنجا فهمید کلاس آنلاین که به آن وبینار هم می گویند، چیز واقعاً جالبی است. این موضوع ذهن او را بسیار درگیر کرده بود، از این رو شروع به سرچ کردن چنین کلید واژه ای در گوگل کرد و دید که اصلاً هیچ محتوایی در اینباره نیست!
دقیقاً در همین برهه زمان بود که چرقه ای در ذهنش خورد و تصمیم گرفت وبسایتی بزند که هر کسی می خواهد بتواند در آن وبینار برگزار کند. در ۲۱ مهر ماه سال ۱۳۹۲ این ایده به مرحله عمل رسید و ایسمینار (eseminar.tv) متولد شد.
در سال ۱۳۹۳ با آدرینه خدابخشیان ازدواج کرد و این موضوع باعث شد که به درآمدهای بزرگ فکر کند. او نمی توانست تمام وقت خود را روی ایسمینار بگذارد، از این رو این استارتاپ جزو الویت های چهارم و پنجم زندگیش شده بود. فقط سعی می کرد ایسمینار را زنده نگه دارد، به همین دلیل در آبان ماه سال ۱۳۹۳ یکی از دوستانش (فرید کبیری) را به این ایسمینار اضافه کرد و شهریور ماه ۱۳۹۴ خواهرش مارینا هم به جمعشان اضافه شد که قبل از آن هم به صورت جستهگریخته در جریان کار ایسمینار بود و تا جای ممکن به مانوئل کمک می کرد.
یکی از بزرگترین اتفاقات ناامیدکننده برای مانوئل، لایو استریم پیام بهرامپور بود!
در سال ۱۳۹۳ پیام بهرام پور می خواست در برج میلاد لایو استریمی اجرا کند و به مانوئل پیشنهاد داد تا به او کمک کند اما متأسفانه اینترنت برج میلاد با مشکل مواجه شد و کل برنامه به هم ریخت. در آنروز پیام و همسرش نادیا، مانوئل و خواهرش مارینا ناراحت نشسته بودند و مانوئل به این فکر می کرد کاری که انجام می دهند واقعاً مسخره است، به دردسرش نمی ارزد.
انگیزه و باوری که مانوئل را در ایسمینار نگه داشت چه بود؟ می خواست برای خودش بیزینسی داشته باشد و به آزادی و استقلال برسد. مانوئل معتقد است باید مشکلات وجود داشته باشند تا کارها به خوبی پیش برود زیرا رسیدن به موفقیت، مسیری پر پیچ و خم است.
- تصمیم به مهاجرت در سال ۱۳۹۵
در سال ۹۵ تصمیم گرفت به همراه خانواده از ایران برود که از شانس آنها با انتخابات آمریکا مصادف شد و ترامپ رأی آورد و به ایرانی ها ویزا نداد! در انتهای همان سال تصمیم به فروش کل دارایی هایشان گرفتند تا تبدیل به دلار کنند و سال بعد به (سال ۱۳۹۶) آمریکا بروند.
آنها حتی میخواستند ایسمینار را هم به عنوان یک دارایی بفروشند! شخصی پیدا شد و ۹۰ درصد ایسمینار را به قیمت ۱۲۰ میلیون تومان (در ۳ قسط ۴۰ میلیونی) خرید و ۱۰ درصد بقیه آن برای مانوئل ماند. وقتی اولین اساماس واریزی به حسابش آمد خیلی تعجب کرد چون تابهحال چنین مبلغی ندیده بود. او تقریباً نصف ۴۰ میلیون تومان را تبدیل به دلار کرد اما وقتی طرف به قسط دوم رسید، شروع به غر زدن کرد و درخواست بازگشت وجه پول پرداختی خود را نمود.
آنموقع مانوئل اوهانجانیانس ۶ هزار دلار داشت و تمام آن را با قیمت حدود ۳ هزار تومان تبدیل بهحدود ۳۰ میلیون تومانپوا نقد کرد و شخص خریدار برگرداند.
در این برهه زمان بود که آنها تصمیم گرفتند سه نفری (مانوئل، آدرینه و مارینا) به صورت تمام وقت تا آخر سال ۱۳۹۷ برای توسعه ایسمینار وقت بگذارند. آنها تصمیم گرفته بودند که اگر جواب نگرفتند، فکر دیگری به حال خود کنند، مسیر دیگری را انتخاب کرده و کار دیگری را شروع کنند.
- پذیرش ایسمینار در مرکز فناوری سامسونگ امیرکبیر در سال ۱۳۹۷
سال ۱۳۹۷ برای ایسمینار سالی رویایی بود زیرا رفته رفته نفرات جدیدی به آنها ملحق شدند و در انتهای همان سال موفق شدند با شرکت آیکن به نتیجه برسند و قول اولین جذب سرمایه خود را در ابتدای سال ۱۳۹۸ بگیرند. خوشبختانه مانوئل اوهانجانیانس فاندر ایسمینار بعد از چندین سال تلاش توانسته به جایگاه خوبی در صنعت خود برسد و از تجارب خود در این سالها برای منتورینگ و مشاوره به استارتاپ های مختلف استفاده کند.
چکیده تجربه او:
- هر موقع که شکست خوردید و اتفاق بدی برایتان افتاد به این فکر کنید که ته این داستان چه می شود؟ لطفا بعضی شکست ها را جدی نگیرید! اتفاق بد یک روز صبح به پایان خود می رسد، نگران نباشید.
- هیچ شکستی در بیزینس وجود ندارد و اگر فکر شما مثبت باشد، آن هم مثبت خواهد بود و برایتان تجربه می شود. اگر بر روی هدف خود متمرکز شوید، هیچوقت کم نمی آورید.
- سرنوشت را خودتان می سازید و خودتان سرنوشت خودتان هستید. کسی بهتر از شما برای خود و استارتاپتان وجود ندارد.
- ندانستن نمی تواند مانع نتوانستن باشد.
- اگر کسی بخواهد کاری را انجام دهد، با تلاش و کسب آگاهی در آن زمینه میتواند از پس آن برآید.
چند مورد از ویژگی های مانوئل:
- خوشرو
- خوش برخورد
- با انرژی
- از افراد نمونه ای به شمار می آید که جمله «خواستن توانستن است» را به خوبی محقق کرده است.
راه های ارتباطی با آقای مانوئل اوهانجانیانس:
پیج اینستاگرام شخصی: manuel.ohanjanians
پیج اینستاگرام ایسمینار: eseminarir
گاهنوشتههای یک فاندر ایرانی: manuelohan@
آیدی تلگرام ایسمینار: eseminarir@
آدرس سایت: eseminar.ir
شماره تماس: ۹۱۰۲۶۶۱۰-۰۲۱
آدرس: تهران، خیابان ستارخان، نرسیده به خیابان توحید، خیابان کوثر اول، پلاک ۱۲، واحد یک
درمورد ایسمینار مطلب خوندم و فکر کنم واقعا پلتفرم خوبی برای برگزاری وبینار ها هستن
سلام
واقعا من زندگی هر آدم موفق و استارت آپی رو تو ایران خوندم اکثریت یه نقطه اشتراک داشتن : ۱٫ تو اول زندگی شون در فشار زندگی و سختی و نداری قرار گرفتن ۲٫ از امکاناتی که داشتن بهترین استفاده رو کردن و نبود امکانات خوب رو مانع زندگی شون به حساب نیاوردن