موفقیت و توسعه فردی
۵ اصل ناگفته برای رسیدن به ثروت میلیاردی در هر کسب و کار
فروردین
متأسفانه اکثر ما نگرش اشتباهی داریم؛ واقعیت این است که بین یک شخص پولدار و یک شخص ثروتمند، تفاوت زیادی وجود دارد و آنها یکی نیستند! پولدار کسی است که فقط پول دارد اما ثروتمند کسی است که علاوه بر پول، انسانیت، شخصیت، مهارت و ذهنیت ثروت ساز دارد. این آموزش با عنوان ۵ اصل کلیدی برای رسیدن به ثروت برای ۳ گروه مفید خواهد بود:
گروه اول: افرادی که نمی دانند که نمی دانند (افرادی که از تأثیر دانش ها در روند کسب و کار اطلاعی ندارند)
شما برای اینکه ایرادهای کارتان را بدانید، باید علم تحلیل و آنالیز را داشته باشید. همچنین برای اینکه بدانید با صرف وقت و انرژی کمتری، می توانید درآمد بیش از حد داشته باشید، شما باید علم سیستم سازی را بلد باشید یا برای اینکه بخواهید در بازار رقابتی از رقبا جلو باشید، باید علم استراتژی را بلد باشید.
گروه دوم: افرادی که می دانند که نمی دانند (افرادی که می دانند باید دانش هایی را برای موفقیت در کسب و کار کسب کنند)
باید برای افزایش فروش در دنیای امروز، علم دیجیتال مارکتینگ داشته باشید. پس افرادی که نمی دانند که دیجیتال مارکتینگ را چگونه باید انجام دهند، بهتر است این مطلب را بخوانند.
گروه سوم: افرادی که فکر می کنند که می دانند (افرادی که فکر می کنند از دانشی برخوردار هستند اما در عمل اطلاعات زیادی در این رشته ندارند)
مثلاً می دانند که مدیریت کسب و کار به علم و دانش نیاز دارد و فکر می کنند که از دانش آن، برخوردار هستند ولی واقعیت این است که بیش از ۹۰ درصد از افراد، اصول بنیادین کسب و کار را نمی دانند و فکر می کنند که می دانند.
جزء هر کدام از این گروه ها که هستید، قطعاً به اطلاعاتی که در ادمه خواهیم گفت، نیاز دارید. پس درخواست ما از شما این است که هر چیزی که باعث می شود حواستان پرت شود و تمرکزتان را از دست بدهید، همین الان کنار بگذارید و این راهنما را با دقت بخوانید چون اصولی در آن به اشتراک گذاشته شده که شما را در دنیای کسب و کار، کاملاً متفاوت می کند و عدم رعایت این اصول، درآمدتان را پایین و در حد متوسط نگه می دارد.
شما با رعایت این اصول، می توانید درآمد خودتان را به بیش از حد تصورتان برسانید، پس توصیه می کنیم برای رسیدن به ثروت ما را تا انتها همراهی بفرمایید. بهتر است بدانید که این آموزش ها با قیمت های نجومی به فروش می رسد اما مجموعه ایران فاندر به صورت کاملاً رایگان، این اطلاعات کاربردی را در اختیار شما عزیزان قرار می دهد.
۵ اصل اساسی رسیدن به ثروت بیش از حد
اصل شماره یک: صاحب کسب و کار خودت باش!
کارآفرینان غیر قابل استخدامند زیرا یا خودشان را میکُشند یا رئیسشان را!
بهترین راه برنده شدن در یک بازی چیست؟ جواب های زیادی برای این سوال وجود دارد اما بهترین جواب این است که قوانین و قواعد بازی را خودتان تعیین کنید و این امکان وجود داشته باشد که هر وقت خواستید، آن قوانین و قواعد را به نفع خودتان تغییر دهید. یا شغلی را باید انتخاب کنید که امنیت بیشتر، ریسک کمتر و طبیعتاً حقوق ثابتی داشته باشد و یا کسب و کاری راه بیندازید که ریسک بیشتر و طبیعتاً درآمد بالاتری داشته باشد. انتخاب با شما است!
بعضی از افراد هستند که نمی توانند برای کس دیگری کار کنند، شاید با این موضوع که یکی بالا سرشان باشد، مشکل دارند. خوششان نمی آید یکی به آنها بگوید فلان کار را بکن و فلان کار را نکن… کِی بیا و کی برو! و… آنها دوست دارند ایده هایی که به ذهن شان می رسد را همان لحظه اجرایی کنند، بدون اینکه کسی آن ایده ها را تأیید یا رد کند. قطعاً اهداف بزرگ مالی آنها با کار کردن برای دیگران محقق نمی شود، آنها دوست دارند مسئول زندگی خودشان باشند. این موارد را توضیح دادیم که بگوییم برای رسیدن به ثروت و داشتن درآمد زیاد، باید خودتان را در موقعیتی قرار دهید که امکان کسب درآمد بالا در آن موقعیت، وجود داشته باشد.
فرض کنید تنیس بازی می کنید و توپ به سمت شما می آید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که خودتان را در شرایطی قرار بدهید که بتوانید به توپ ضربه بزنید. اگر داخل زمین نباشید یا آمادگی لازم برای ضربه زدن به توپ را نداشته باشید، قطعاً نمی توانید ضربه خوبی بزنید. کسب درآمد هم همینطور است؛ شما باید به خودتان فرصت دهید و بهترین فرصت هم این است که صاحب کسب و کار خودتان باشید.
تحقیقات نشان می دهد که ۹۰ درصد میلیاردها، خودشان صاحب کسب و کار می باشند، چرا؟ چون آنها قانون اول کسب و کار را بلدند و هیچ محدودیتی بر روی درآمد خودشان نمی گذارند. وقتی یک فرد حقوق بگیر باشید و به صورت ساعتی کار کنید، یعنی در ازای زمان تان پول دریافت می کنید و مشکل اینجاست که هر روز برای همه ما ۲۴ ساعت است و از آن جایی که زمان شما محدود است، پس درآمدتان هم محدود می شود. در حالت حقوق بگیر بودن، شما مهمترین قانون کسب درآمدِ بیش از حد را زیر پا گذاشته اید.
ما نمی گوییم اگر در جایی مشغول به کار شوید، نمیتوانید ثروتمند باشید، اگر شما در سمت مدیرعامل یکی از شرکت های بزرگ کشور استخدام شده و یا اگر سرمایه گذاری خیلی خوبی داشته باشید و پولتان را به خوبی مدیریت کنید، البته که می توانید از لحاظ مالی به آزادی برسید اما اینجا یک نکته مهم وجود دارد و آن هم این است که چند نفر می توانند چنین شرایطی داشته باشند؟ خیلی از اشخاص اینگونه نیستند و چنین فرصتی را هم ندارند، پس روی این سبک از رسیدن به ثروت و پولدار شدن اصلاً حساب باز نکنید.
از طرف دیگر، منظور ما این هم نیست که همه باید کسب و کار خودشان را داشته باشند، خیلی از افراد هستند که برای این کار ساخته نشده اند. این موضوع کاملاً قابل درک است؛ نه اینکه نتوانند یاد بگیرند، بلکه نمی خواهند یک کسب و کار داشته باشند و باید به تصمیم آنها کاملاً احترام بگذاریم.
اگر شما هم واقعاً به چنین زندگی روتین و روزمره عادت کرده اید و امنیت را به ثروت ترجیح می دهید، پس بهتر است در جایی مشغول به کار باشید. اما این یک حقیقت محض است که کار کردن برای دیگران و کسب درآمد بیش از حد، باهم سازگار نیستند و هیچگونه همخوانی باهم ندارند. احتمالاً خیلی ها به شما می گویند که راه اندازی کسب و کار ریسک دارد و ۸۰ درصد از کسب و کارهای جدید در ۳ سال اول شکست می خورند، بله درست می گویند و جالب است بدانید آمارهایی بدتر از این هم وجود دارد!
آمارها نشان می دهد که از هر ۱۰۰ کسب و کار که شروع به کار می کنند، بعد از ۵ سال، تنها ۲۰ کسب و کار در عرصه رقابت باقی می مانند و در ۵ سال دوم از این ۲۰ کسب و کار، فقط ۵ مورد از آنها به کار خودشان ادامه می دهند و در ۵ سال سوم فقط ۱ کسب و کار باقی می ماند و ۹۹ مورد دیگر همگی حذف می شوند؛ پس می توانیم نتیجه بگیریم که در هر دوره ۱۵ ساله، ۹۹ درصد کسب و کارها سقوط می کنند و از بین می روند.
این شکست اتفاقی نیست و مهمترین دلیل آن، نداشتن دانش کسب و کار است. شما باید تفاوت بین کار درست و نادرست برای رسیدن به ثروت و موفقیت را بدانید و چیزی که می توان با اطمینان گفت این است که با یادگیری دانشِ راه اندازی و توسعه کسب و کار قطعاً به موفقیت خواهید رسید. باز ممکن است این سوال برای شما مطرح شود که با کسب علم و دانش کسب و کار، آیا داشتن کسب و کار بازهم پر ریسک است؟ باید بگوییم: بله این موضوع کاملاً صحت دارد!
ولی تعریف ریسک چیست؟ ریسک در زبان انگلیسی به معنی فقدان دانش (Lack of Knowledge) است! پس هر قدر میزان دانش در کسب و کارتان بیشتر باشد، ریسک شما کاهش پیدا می کند.
برای درک بهتر اولین اصل رسیدن به ثروت، توصیه می کنیم کتاب «کسب و کار خودت رو راه بنداز» نوشته اندی پرینگل را مطالعه کنید.
اصل شماره دوم: تمرکز، تمرکز، تمرکز
قدرت‌های موجود در ذهن ما هنگامی درخشنده و فروزان خواهند شد که مانند پرتوی نور خورشید آنها را متمرکز کنیم.
خیلی از افراد با این فکر که اگر کار بیشتری داشته باشند، درآمد بیشتری هم خواهند داشت، به طور همزمان چند کار را با هم شروع می کنند؛ اما فکر می کنید نتیجه اش چه می شود؟ هیچکدام به سرانجام نمی رسند. آیا شما هم تابحال برای رسیدن به ثروت چنین تجربه ای داشته اید یا خیر؟ حتماً می پرسید چطور می شود با صرف وقت و انرزی بیشتر، نتیجه کمتری گرفت؟ برای داشتن کسب و کار موفق، بخصوص در ابتدای راه نیاز به صرف انرژی زیادی است! اما نکته اینجاست که انرژی باید در یک راستا صرف شود.
مثال: فرض کنید قرار است یک موشک پرتاپ شود، همه آن انرژی ای که برای بلند کردن موشک نیاز است را در نظر بگیرید، واضح است که همه انرژی آن منفجر شونده ها باید در یک جهت باشند، مخصوصاً زمانی که موشک می خواهد از زمین جدا و بلند شود. حالا فرض کنید یکی از منفجر شونده ها به جای اینکه رو به پایین انرژی خود را خالی کند، در یک جهت دیگر این کار را می کند. آنموقع چه اتفاقی می افتد؟ بسیار واضح است، جهت موشک عوض شده و سقوط می کند. راه اندازی و رشد کسب و کار هم همینطور است، برای اینکه کسب و کاری با موفقیت راه بیفتد و توسعه پیدا کند، باید تمام انرژی ها در یک جهت برای پیشبرد آن صرف شود!
آنهایی که انرژی خودشان را صرف چند کار کرده و تمرکز لازم برای رشد در یک کار را ندارند، همین اتفاق در انتها برای آنها می افتد، شکست می خورند و متوقف می شوند. احتمال دارد خیلی از شماهایی که این متن را می خوانید بگویید همه افراد ثروتمند کسب و کارهای زیادی دارند و سرمایه گذاری زیادی انجام می دهند، بله درست است! اما یک نکته طلایی که شاید به آن توجه نکرده اید این است که افراد ثروتمند بعد از اینکه فقط از یک کار به ثروت رسیدند، شروع به انجام کارهای متنوع و گوناگون می کنند!
شما در ابتدای کار، با انجام دادن کارهای متنوع ثروتمند نمی شوید و فقط با تمرکز روی یک کار به ثروت می رسید. هر کسی که ثروتمند شده در ابتدا از یک کار شروع کرده است. به نظر شما، آقای عظیم زاده توانسته با شرکت ساختمانی عظیم زاده ثروتمند شود یا با شرکت فرش عظیم زاده؟ جواب مشخص است، شرکت فرش عظیم زاده! آقای عظیم زاده بعد از ثروتمند شدن از راه فرش، در جاهای دیگری هم شروع به سرمایه گذاری کرده اند.
اما ممکن است چند استثنا در دنیا هم وجود داشته باشد ولی ما با استثناها زندگی نمی کنیم! موضوعی که الان زیاد در مورد آن صحبت می کنند و متاسفانه خیلی ها آن را درست متوجه نشده اند، داشتن جریان های درآمدی چندگانه است. این موضوع خیلی خوب است اما توصیه می کنیم بعد از رسیدن به ثروت و بعد از موفق شدن در کسب و کار اول خودتان، سعی کنید از راه های مختلف کسب درآمد نمایید، چراکه در غیر این صورت قطعاً زمین می خورید و از بین می روید.
چرا باید جریان های درآمدی چندگانه داشته باشید، وقتی لازم است چند برابر کار کنید؟ در ابتدای کار بایستی انرژی شما کاملاً متمرکز باشد و داشتن چندین کار، نه تنها باعث عدم تمرکز شما می شود بلکه باعث می شود انرژی تان نیز تحلیل رفته و بهره وری تان به شدت پایین بیاید.
شما باید فرق بین جریان های چندگانه درآمدی فعال و غیرفعال را بدانید! درآمد غیرفعال یا درآمد اهرمی، درآمدی است که برای بدست آوردن آن کار نمی کنیم یا کار کمی انجام می دهیم.
پیشنهاد ایران فاندر این است که با داشتن تنها یک جریان درآمدی فعال، ساختن و توسعه کسب و کار را شروع کنید و صد در درصد تمرکز خودتان را روی همان کار بگذارید. بعضی وقت ها ممکن است شغل یا کسب و کاری از زمان های گذشته داشته باشید و توأمان با آن، یک کار نیمه وقت هم شروع کنید. شاید تنها راهی که برای تأمین هزینه های زندگی به ذهن تان رسیده همین بوده است، اشکالی ندارد! اما درخواست ما از شما این است که در سریعترین زمان ممکن، به یک شغلی بودنتان بازگردید. تمرکز عامل اصلی رسیدن به ثروت و هدف است، پس انجام توأمان چند کار را متوقف کرده و تمام وقت و انرژی تان را صرف بیزینس اصلی تان بکنید.
اگر می خواهید درباره این اصل مطالعه بیشتری داشته باشید، توصیه می کنیم کتاب «قدرت تمرکز» اثر جک کنفیلد را مطالعه بفرمایید!
اصل شماره سوم: کاری را انجام دهید که به آن علاقه دارید و عاشق آن هستید.
امروزه درصد بیکاری در ایران سر به فلک کشیده، لااقل بروید در کاری بیکار شوید که به آن علاقه دارید! (طنز)
در این اصل، نگاه متفاوتی از عشق و علاقه به کار را توضیح خواهیم داد. از اینجا شروع کنیم که ما همیشه به دنبال آن فرصت های کاری هستیم که درآمد بیشتری داشته باشد، به همین دلیل از این شاخه به آن شاخه می پریم اما شاید آن کارهایی که انتخاب می کنیم، به مشکلی بر بخورد و به نتیجه نرسد.
حقیقت جالب اینجاست: بیزینسی که برای برخی ها کار می کند و درآمد زا می باشد، برای برخی دیگر کار نمی کند. اینجا یک قانون ساده وجود دارد: کفشت باید اندازه پایت باشد، از شما می خواهیم کفش تان را در بیاورید و با دوست، همسر یا همکارتان عوض کنید و با آن کفش راه بروید؛ قطعاً بدون زمین خوردن نمی توانید راه بروید، یا حداقل به سختی راه می روید، چون آن کفش ها مناسب شما نیست! حالا حاضرید با این کفش ها روزی ۸ ساعت راه بروید؟ اگر شغل یا کسب و کاری داشته باشید که مناسب شما نبوده یا دوستش نداشته باشید، مثل این است که کفش هایی را بپوشید که اندازه پایتان نیست و روزی ۸ یا ۱۰ ساعت با آن کفش ها راه بروید.
منظور ما این نیست که عاشق همه جزئیات کارتان باشید ولی حداقل به کاری که می کنید، علاقه اولیه داشته باشید. ممکن است به نوشتن کتاب، فشن و مد، ساخت مبلمان و یا کسب و کار اینترنتی علاقه داشته باشید که خیلی هم خوب است. اگر در کاری که انجام می دهید عشق و علاقه وجود نداشته باشد نمی توانید آن کار را به نتیجه برسانید و فراز و نشیب های آن را تحمل کنید.
مثلاً فرض کنید که در یک اتوبان در حال حرکت هستید و به دنبال یک خروجی می باشید اما نمی دانید که خروجی در کجا قرار دارد و در کدام لاین در حال رانندگی هستید! البته باید در لاین کندرو باشید چون نمی خواهید خروجی را رد کنید. حالا فرض کنید دقیقاً می دانید که کجا می خواهید بروید و قصد هم ندارید برای مدت خیلی طولانی از جاده خارج شوید، به همین دلیل در ذهن تان به هیچ خروجی فکر نمی کنید و در این حالت در کدام لاین حرکت می کنید؟ قطعاً در لاین سرعت و یا حداقل در لاین وسطی!
شغل هم مشابه همین است، وقتی شغلی دارید که دوست ندارید، به صورت ناخودآگاه دنبال راهی برای خروج می گردید و برای اینکه مطمئن شوید که خروجی را از دست نمی دهید، در لاین آهسته حرکت می کنید. حتی شاید خودتان هم نمی دانید که آهسته حرکت می کنید چون این کار را به صورت ناخودآگاه انجام می دهید. وقتی شغلی را دوست دارید و دنبال خارج شدن از آن نیستید، در لاین سریع حرکت می کنید و قطعاً به یک نتیجه فوق العاده می رسید و رسیدن به ثروت برای شما راحت تر خواهد بود.
خوب ممکن است بپرسید: چگونه می توانیم عشق و علاقه خود را پیدا کنیم؟ عشق و علاقه وقتی به وجود می آید که در آن کار، استعداد طبیعی داشته و در نهایت آن را به یک نقطه قوت برای خود تبدیل کرده باشید. حالا چگونه می توان متوجه شد در چه چیزی به طور طبیعی استعداد دارید؟ منظور ما مهارتی نیست که تا حالا یاد گرفته اید چون ممکن است کسی مثل پدر، مادر، مدیر یا هرکس دیگری، شما را مجبور یا قانع به انجام آن کرده باشد. برای اینکه متوجه شوید در چه کاری به طور طبیعی خوب هستید و نقطه قوت تان چیست، به این ۳ سوال پاسخ دهید:
- در انجام چه کاری، متوجه گذر زمان نمی شوم؟
- در انجام چه کاری از دیگران بهتر هستم؟
- انجام چه کارهایی برای من ساده ولی برای دیگران دشوار است؟
آیا اینکه فقط به کاری عشق و علاقه داشته باشید، کافی است؟ قطعاً خیر! عشق و علاقه شرط لازم برای موفقیت در کارهاست ولی شرط کافی نیست! و برای اینکه بفهمید چه کسب و کاری برایتان مناسب است باید این سه گانه را باهم داشته باشید و به این ۳ سوال پاسخ دهید:
- عشق و علاقه: عشق و علاقه من در چه زمینه ای است؟
- مهارت و تخصص: چه مهارت و تخصصی دارم؟
- نیاز بازار: نیاز امروز بازار چیست؟
اگر عشق و علاقه به کاری دارید و بازار نیازی به آن ندارد، مطمئناً موفق نخواهید شد. اگر نیاز به بازار است ولی در آن تخصص و مهارت ندارید، باز هم موفق نمی شوید. اگر تخصص دارید ولی علاقه ای به آن کار ندارید، باز هم موفق نخواهید شد.
مثلاً شما عاشق راه اندازی مرکزی برای اجاره فیلم هستید ولی این موضوع منطقی به نظر نمی رسد زیرا در مقابل پلتفرم های اشتراکی پخش فیلم، حرفی برای گفتن ندارید! شما عاشق آژانس تاکسی تلفنی هستید و با اینکه بازار تا حدودی نیاز به این نوع خدمت دارد اما منطقی نیست که حتی فکر کنید که می توانید با تاکسی های آنلاین وارد رقابت شوید. شما در این میدان رقابت، شروع نکرده، باخته اید!
برای راه اندازی یک کسب و کار نوپا (استارتاپ) باید ۳ ویژگی داشته باشید تا موفقیت را به سبک حرفه ای ها تجربه کنید. توصیه ما به شما خواندن مقاله تعریف استارتاپ چیست؟ ۳ ویژگی استارت آپ های موفق کدامند؟ است.
اگر می خواهید درباره اصل سوم رسیدن به ثروت اطلاعات بیشتری کسب کنید، کتاب «از خوب به عالی» اثر جیم کالینز را مطالعه کنید!
اصل چهارم: تو ریشه موفقیت خودت هستی!
تغییر از من آغاز می شود و هر کس مرکز جهان خویشن است!
اکثر آدم ها فکر می کنند ریشه اصلی موفقیت داشتن ایده و سرمایه اولیه است، قبول داریم که ایده و سرمایه، عوامل مهم در توسعه هستند اما در واقعیت، واجب و حیاتی نیستند. عده ای کسب و کارهای متنوعی را برای کسب ثروت، امتحان و تجربه می کنند ولی متأسفانه در این راه موفق نمی شوند.
باید بدانید که تفاوت بیزینس های موفق و ناموفق در افرادی است که آن بیزینس را راه اندازی و اداره می کنند. در واقع افراد موفق، عادت های خودآگاه و ناخودآگاهی در خودشان ایجاد کرده اند که آنها را هر روز به سمت بهتر شدن می برد. بهتر است بدانید:
- عادت درست باعث رفتار درست
- رفتار درست باعث نتیجه درست
- نتیجه درست باعث موفقیت می شود.
سه عادت کلیدی که ریشه تمام موفقیت هاست، عبارتند از:
- عمل گرایی
- مثبت نگری
- مسئولیت پذیری
باید بدانید که رسیدن به ثروت با داشتن انضباط فردی، بسیار راحت تر می شود. شما باید عادت های درست را جایگزین عادت های نادرست کنید. به بیان دیگر، عملگرایی را جایگزین اهمال کاری، مثبت نگری را جایگزین منفی گرایی و مسئولیت پذیری را جایگزین مسئولیت گریزی کنید.
اولین و مهمترین عادت آدم های موفق، عمل گرایی آنهاست. اهمال کاری و کامل گرایی مهمترین موانع عمل گرایی هستند.
- چگونه می توانیم بر اهمال کاری غلبه کنیم؟ به محض اینکه تصمیم گرفتید در همان لحظه انجامش دهید.
- چگونه می توانیم بر کامل گرایی غلبه کنیم؟ برای انجام کارها ضرب العجل تعیین کنید.
- ضرب العجل یعنی چه؟ یعنی برای انجام هر کاری، مهلت تعیین کنید. در این صورت خودتان را متعهد می کنید که در زمان مشخص شده، کار را به پایان برسانید.
حالا می خواهیم به نکته بسیار ظریفی اشاره کنیم و آن این است که اکثراً آدمها کامل گرایی را با کمال گرایی اشتباه می گیرند. همه انسان ها ذاتاً کمالگرا هستند و این خیلی خوب است ولی کامل گرایی خوب نیست. افراد کامل گرا افرادی هستند که برای انجام کارهای خود، منتظر کامل شدن همه شرایط هستند.
دومین عادت آدم های موفق، مثبت نگری است. چگونه می توانیم عادت مثبت نگری را در خود ایجاد کنیم؟
ورودی ها و خروجی های ذهن تان را کنترل کنید. ورودی های ذهن از طریق دیدن ( اخبار و..)، شنیدن (موزیک و..) و یا حضور در جمع آدم ها می باشد. شما باید از همین امروز، تمام ورودی های ذهن تان را کنترل کنید و از شنیدن موزیک های منفی، دیدن فیلم های منفی و ارتباط با افراد منفی اکیداً اجتناب کنید. برای کنترل خروجی ها می توانید از کلمات و عبارات مثبت استفاده کنید و در غیر این صورت سکوت نمایید.
سومین عادت های آدم های موفق، مسئولیت پذیری است. چگونه می توانیم عادت مسئولیت پذیری را در خود ایجاد کرد؟
اگر کاری را قبول می کنید، آن را کامل و درست انجام دهید و دیگران را مقصر اتفاقات پیش آمده ندانید، دائم شکایت نکنید، کارهای تان را به تعویق نیندازید، بهانه نیاورید و اشتباهات خود را بپذیرید. اگر صددرصد مسئولیت اتفاقات زندگی تان را بپذیرید، آن زمان است که شاهد رشد بیش از حد در زندگی و کسب و کارتان خواهید بود.
یکی دیگر از عوامل موفقیت، داشتن ذهن پویا در مقابل ذهن ایستا است. افرادی که ذهن ایستا دارند، از چالش ها فرار می کنند ولی افرادی که ذهن پویا دارند، از چالش ها استقبال می کنند. افرادی که ذهنیت ایستا دارند، در مقابله با موانع تسلیم و متوقف می شوند ولی افرادی که ذهنیت پویا دارند، یا موانع را برطرف می کنند یا یک راه جدید می سازند. افرادی که ذهنیت ایستا دارند، تلاش مستمر را تلف کردن وقت می دانند ولی افرادی که ذهنیت پویا دارند، تلاش مستمر را عامل رسیدن به هدف می دانند.
در کل آنهایی که ذهنیت پویا دارند، معتقدند که باید در ابتدا کاشت بعد داشت و در نهایت برداشت کرد. افرادی که ذهنیت ایستا دارند، انتقاد را عامل تخریب می دانند ولی افرادی که ذهنیت پویا دارند، انتقاد را عامل رشد خودشان می دانند. پس زمانی می توانید یک کسب و کار موفق داشته باشید که ذهنیت پویا داشته و عادت های درست را در خودتان ایجاد کنید. ایجاد عادت های درست سخت ولی ساده است و باید برای آن زمان بگذارید.
برای رشد شخصی چه باید کرد؟
- شروع کارها و غلبه بر اهمال کاری و کامل گرایی
- مطالعه روزانه و یادگیری دانش های بروز
- پرداخت بهای لازم برای رشد
- تلاش مستمر و داشتن انضباط شخصی
- سحر خیزی
- داشتن برنامه روزانه
- بازخورد گرفتن از افراد قابل اعتماد
در حقیقت برای رسیدن به ثروت و درآمد بیش از حد باید رفتار درستی داشته باشید. اگر رفتارهای درست دارید یعنی بر روی عادت های درست کار کرده اید و وقتی عادت های درست دارید که مسئولیت صددرصد زندگی خودتان را قبول کرده و روی رشد شخصی خودتان دائما کار کنید.
اگر می خواهید درباره این اصل مطالعه بیشتری داشته باشید، «کتاب اصول موفقیت» اثر جک کنفیلد را مطالعه بفرمایید.
اصل شماره پنج: در کار و کسب خودت، بهترین باش!
یا اولین باش، یا بهترین! اگر قبل از تو کسانی شروع کرده اند، پس اولین نیستی، اما می توانی بهترین باشی.
برای اینکه یک کسب و کار اوج بگیرد به دو بال نیاز دارد: بال کار یعنی دانش فنی و تخصصی و بال کسب یعنی دانش بیزینسی و مهارت کسب درآمد.
برای رسیدن به ثروت و داشتن درآمد بیش از حد به هر دو آنها یعنی دانش فنی و دانش بیزینسی نیاز دارید. در واقع دانش فنی به شما کمک می کند تا محصول باکیفیت تولید و آماده کنید و دانش بیزینسی کمک می کند تا محصول تان را بفروشید و کسب درآمد کنید. اگر در هر کدام از این دو بال ضعیف عمل کنید، بیزینس موفقی نخواهید داشت. آسان ترین راهی که می توانید بفهمید چقدر در کسب و کارتان موفق هستید، بررسی درآمد حال حاضرتان هست!
سوال: در کاری که می کنید چقدر وارد هستید؟ منظور ما فقط داشتن دانش فنی و تکنیکی نیست بلکه دانش بیزینسی و مهارت کسب و کار هم هست. حقیقت این است که بیشتر مردم در کاری که می کنند بهترین نیستند، نه از نظر فنی و نه از نظر بیزینسی!
مالکوم گلادول به بررسی وجه مشترک موفق ترین افراد جهان پرداخته و به یک نکته جالب رسیده است. او می گوید: «تمام آدم های موفق برای متخصص شدن در کار خود، ۱۰ هزار ساعت تمرین و تلاش کرده و آموزش دیده اند. به زبانی دیگر یعنی تنها ۱۰ هزار ساعت تمرین برای استثنائی شدن لازم است. در حقیقت افراد موفق، برای خبره شدن در هر کدام از فعالیت های کسب و کارشان (چه در فعالیت های فنی مثل تولید و آمده سازی محصول و چه در فعالیت های بیزینسی مثل برندسازی، بازاریابی و فروش) ۱۰ هزار ساعت آموزش دیده و تلاش و تمرین کرده اند تا بهترین باشند.
خوب شاید برای شما ۱۰ هزار ساعت غیر قابل درک و دست نیافتنی باشد. قطعاً اینگونه است و توصیه ما به آنهایی که می خواهند کسب و کاری را شروع کنند این است که حتماً حداقل آموزش قابل قبول برای راه اندازی کسب و کار را ببینند و مدت زمان آن تنها ۲۰ ساعت است. شما با این ۲۰ ساعت می توانید کارتان را شروع کنید و ادامه مسیر، آموزش های خودتان را تکمیل نمایید و اگر هم کسب و کار دارید، توصیه ما اکیداً این است که چه در حوزه تخصصی و چه در حوزه کسب درآمد، حداقل هفته ای ۵ ساعت و در مجموع ماهی ۲۰ ساعت آموزش ببینید.
سوال: شما چند ساعت در حوزه کاری خودتان آموزش دیده اید؟ چقدر روی کسب دانش مدیریت در کسب و کار وقت گذاشته اید؟
رسیدن به ثروت و پول درآوردن این نیست که چون متخصص خوبی هستید، مردم می آیند و به شما پول می دهند؛ بلکه باید دانش بیزینسی را هم برای کسب درآمد یاد بگیرید و برای حرفه ای شدن آموزش مستمر ببینید. خیلی از افراد می گویند که ما برای این کارها وقت نداریم اما باید بدانید که اول باید در کارتان متخصص باشید تا بقیه به شما اعتماد کرده و پول بدهند.
متأسفانه خیلی از افراد راضی نیستند برای بهتر شدن در کارشان تلاش کرده و بهایش را بپردازند. باید یادآور شویم که بهشت را به بها می دهند؛ نه به بهانه!
اگر می خواهید درباره این اصل مطالعه بیشتری داشته باشید، «طرح بازاریابی کسب و کارهای کوچک» اثر آلن دیب را جهت مطالعه پیشنهاد می کنیم.
نتیجه گیری
واقعیت این است که برای رسیدن به ثروت و کسب درآمد بیش از حد، هیچ آسانسوری وجود ندارد!
بعضی از افراد به ما می گویند، شما در کار خودتان استعداد مادرزادی دارید، ولی نمی دانند که برای رسیدن به این موقعیت چقدر تلاش کرده ایم، خاک خورده ایم، شکست خورده ایم و از نو ساخته ایم تا بتوانیم بهترین تجربه را بدست بیاوریم، سال ها مطالعه کرده، در سمینارهای داخلی و خارجی شرکت کرده، برای شرکت در دوره های آموزشی از هزینه های ضروری زندگی کاسته ایم تا بتوانیم بهترین باشیم. همین الان هم اگر در سمیناری شرکت کنیم و یا کتابی را بخوانیم، یاداشت برداری کرده و در طول روز به سایت های بیزینسی دنیا سر می زنیم تا خودمان را بروز نگه داریم و در نهایت با شما عزیزان به اشتراک بگذاریم.
در انتها باید بگوییم که اگر می خواهید کسب و کار موفقی داشته باشید، باید بهای آن را بپردازید و علاوه بر اینکه به دنبال کسب دانش تخصصی بالا در حوزه خودتان باشید، بلکه به دنبال دانش بیزینس و کسب درآمد هم باشید تا نتایج بزرگی کسب کنید.
بسیار عالی و کاربردی بود و اصل مطلب بیان کردید، خیلی ممنون